×
×

پرستار کودک گروگان شد / پلیس مرد متهم را بازداشت کرد

  • کد نوشته: 16683
  • ۲۵ اسفند
  • 2 بازدید
  • ۰
  • بامداد روز پنج‌شنبه بیست و سوم اسفند، مردی در تهران سراسیمه با شماره ۱۱۰ پلیس تماس گرفت و اعلام کرد خواهرش در خانه‌ای گروگان گرفته شده‌است.

    پرستار کودک گروگان شد / پلیس مرد متهم را بازداشت کرد

    به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از روزنامه جوان، وی به مأموران گفت: «خواهرم پرستار کودک است و تنها زندگی می‌کند. او مدتی در مهدکودکی مشغول و از کارش هم راضی بود، اما به دلایلی از مهد کودک بیرون آمد. دیروز به من تلفنی خبر داد کار خوبی پیدا کرده و قرار است از کودک خردسالی که پدر و مادرش شاغل هستند، نگهداری کند و آنها هم دستمزد خوبی هم به او می‌دهند.»

    برادر پرستار ادامه داد: «خبر خوبی بود و من هم خوشحال شدم تا اینکه نیمه‌های شب صدای زنگ تلفن همراهم به گوشم رسید و از خواب بیدار شدم، اما قبل از اینکه تلفن را جواب بدهم، تلفن قطع شد. خواهرم سمیه با من تماس گرفته‌بود و پیامی هم لحظاتی قبل از گوشی تلفن همراهش به گوشی من ارسال کرده‌بود. نگران شدم و بلافاصله پیامک را باز کردم که دیدم خواهرم نوشته‌است: «در خانه مردی حبس شدم، کمکم کن». خواهرم آدرس خانه را هم برای من فرستاده‌است و الان درخواست کمک دارم، خواهرم را از دام مرد گروگانگیر نجات دهید.»

    با اعلام این خبر، تیمی از مأموران همراه شاکی به محل حادثه در یکی از خیابان‌های منطقه نارمک رفتند. آنطوری که زن گروگان گرفته‌شده آدرس را برای برادرش پیامک کرده‌بود، او در طبقه چهارم ساختمان مسکونی داخل اتاقی حبس شده‌بود.

    وقتی مأموران به محل رسیدند پرده یکی از اتاق‌های طبقه چهارم مشرف به کوچه کمی کنار رفت و شاکی خواهرش را داخل اتاق شناسایی کرد و زن جوان هم دوباره پشت پرده نهان شد. بررسی‌ها نشان داد صاحب آپارتمان طبقه چهارم مرد جوانی به نام فرشید است که همراه همسر و فرزند خردسالش زندگی می‌کند، بنابراین مأموران با دستور بازپرس کشیک در خانه فرشید را زدند، اما کسی در را باز نکرد.

    مأموران پلیس در ادامه با کمک یکی از همسایه‌ها وارد ساختمان شدند و به طبقه چهارم رفتند و سپس زنگ آنجا را زدند و از صاحب‌خانه درخواست کردند در را روی مأموران باز کند. مرد صاحبخانه که صدایش از داخل خانه به گوش می‌رسید، در را باز نمی‌کرد، اما وقتی متوجه شد مأموران به دستور مقام قضایی قصد تخریب در را دارند، در آپارتمان را باز کرد. وی تلاش زیادی کرد مانع ورود مأموران به داخل خانه‌اش شود و حتی با مأموران درگیر شد، اما در این جدال نهایتاً مغلوب مأموران شد. مأموران پلیس پس از بازداشت صاحبخانه، زن جوان را که در یکی از اتاق‌ها حبس بود، رها کردند.

    زن ۳۶ ساله هنوز وحشت در چهره‌اش نمایان بود و باورش نمی‌شد از چنگال صاحبخانه نجات پیدا کرده‌است. سمیه لحظاتی بعد وقتی کمی آرام‌تر شد، در توضیح ماجرا به مأموران گفت: «چند سال قبل از شوهرم جدا شدم و از آن زمان تنها زندگی می‌کنم. شغلم پرستاری از کودکان است و مدتی هم در مهدکودک کار می‌کردم، اما به خاطر حقوق کمش از آنجا بیرون آمدم و تصمیم گرفتم برای خودم کار کنم. یک روز قبل در فضای مجازی با آگهی پرستاری از کودک خردسالی مواجه شدم؛ خانواده‌ای برای کودک هفت ساله‌شان آگهی استخدام پرستار داده‌بودند. وقتی تلفنی با صاحب آگهی صحبت کردم، ادعا کرد من و همسرم شاغل هستیم و برای نگهداری از کودکشان نیاز به پرستار دارند. او خودش را فرشید معرفی کرد و دستمزد خوبی هم پیشنهاد داد و بعد هم آدرس خانه‌اش را برای من پیامک کرد و قرار شد برای تنظیم قرار داد به خانه‌اش بروم و با او و همسرش صحبت کنم.»

    شاکی ادامه داد: «ساعت ۱۹ شب بود که به خانه آنها قدم گذاشتم و مرد جوانی در را به رویم باز کرد، اما خبر نداشتم که قرار است هشت ساعت وحشت را در این خانه سپری کنم. کودک هفت ساله‌ای در خانه‌اش بود، اما خبری از مادرش نبود. همان ابتدا احساس کردم فریب خورده‌ام و تصمیم گرفتم از آنجا بیرون بروم، اما مرد جوان مست بود و راه مرا سد کرد. او به من اجازه نداد از خانه‌اش بیرون بروم و مرا در اتاقی حبس کرد و حتی مرا آزار داد. مرد خشمگین تهدید کرد اگر تلاش کنم از خانه‌اش فرار کنم، جانم را می‌گیرد و ادعا کرد در خانه‌اش دوربین مداربسته کار گذاشته‌است و مرا تحت‌نظر دارد. او تلفن همراهم را از من گرفته‌بود، اما خبر نداشت که من گوشی تلفن همراه دیگری هم در کیفم دارم. خیلی ترسیده‌بودم و از وحشت دست و پایم می‌لرزید و توان هیچ کاری نداشتم. ثانیه‌ها به سختی می‌گذشت و ترس و دلهره همه وجودم را گرفته‌بود تا اینکه نیمه شب دل را به دریا زدم و گوشی‌ام را از کیفم بیرون آوردم و ابتدا پیامکی برای برادرم فرستادم و نوشتم مردی مرا در خانه‌اش حبس کرده و درخواست کمک کردم و در ادامه هم تک‌زنگی به گوشی‌اش زدم تا اگر خواب باشد از خواب بیدار شود. خوشبختانه تصمیم درستی گرفتم و دقایقی بعد مأموران پلیس را پشت در دیدم و خوشحال شدم.»

    متهم پس از انتقال به اداره پلیس، ابتدا منکر جرم خود شد، اما وقتی مقابل قاضی محسن اختیاری، بازپرس دادسرای امور جنایی تهران قرار گرفت، با اظهار پشیمانی به جرم خود اقرار کرد.

    وی در ادعایی گفت: «مدتی است به خاطر بیکاری با همسرم اختلاف پیدا کرده‌ام. ما هر روز درگیری داشتیم و همسرم با اینکه کودک هفت ساله‌ای داریم درخواست طلاق کرد. او چند روز قبل از خانه قهر کرد و به خانه پدرش رفت. هر چقدر تلاش کردم او را راضی کنم به خانه برگردد، نتیجه نداشت و من و فرزندم در خانه تنها بودیم. از آنجایی که نگهداری از فرزندم برایم سخت بود، تصمیم گرفتم برای او پرستار استخدام کنم و در فضای مجازی آگهی استخدام دادم. وقتی زن جوان برای صحبت کردن به خانه‌ام آمد، مشروب خورده بودم و حال خوبی نداشتم. او متوجه حالم شده‌بود و می‌خواست از خانه‌ام بیرون برود، اما من از او خواستم در خانه‌ام بماند و از فرزندم نگهداری کند. وقتی فهمیدم قبول نمی‌کند، او را در اتاقی حبس کردم. من نمی‌خواستم او را گروگان بگیرم و در خانه‌ام حبس کنم، اما آن شب حالم خوب نبود و متوجه کارهایم نبودم.»

    متهم پس از اعتراف برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.

    اخبار مشابه:

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *