به گزارش خبرگزاری تسنیم؛ در ایام پنجمین سالگرد عروج ملکوتی سردار جهادگر، مهندس حسینعلی عظیمی، از پیشکسوتان برجسته فرماندهی پشتیبانی و مهندسی جنگ جهادسازندگی قرار داریم. به همین مناسبت، خبرگزاری تسنیم، با همکاری کانون سنگرسازان بیسنگر (ایثارگران پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد)، یادنامهای در گرامیداشت این چهره نامدار دفاع مقدس منتشر میکند. در این مجموعه، با بهرهگیری از یادداشتها و سخنرانیهای ایشان و همچنین گفتوگوهایی با صاحبنظران و همرزمان آن مرحوم، زوایایی از زندگی پرفرازونشیب او به تصویر کشیده خواهد شد.
در همین یادنامه بیشتر بخوانید
+ معرفی اجمالی سردار جهادگر+ «کارستان» به روایت پروفسور خلیجی+ سردار آب!+ همسرانههای مهندس+ در جمع همسنگران+ جدال با تکنوکراسی
انتقال تجربیات دوران پرافتخار دوران دفاع مقدس و فعالیتهای ارزشمند پیشنهادی و مهندسی جنگ، دغدغه همیشگی سردار عظیمی بود که تا پایان عمر شریفش آن را رها نکرد. ایشان قریب به دو دهه پیش از این، در مصاحبهای پاسخگوی سؤالات خبرنگار روزنامه جوان در موضوعات مختلف بخصوص مسائل آغاز جنگ و کمیته آب جهاد سازندگی بوده است. در این بخش، قسمت اول از این مصاحبه تقدیم خوانندگان خواهد شد.
* * * * *
آقای مهندس، ابتدا در رابطه با چگونگی ورود و آشنایی خود با مهندسی جنگ جهاد بگویید.
زمانی که جهاد تشکیل شده بود، من مدتی بود که با سپاه در ارتباط بودم و در عملیات معروفی که شهید چمران در پاوه بودند حضور داشتم. فردای شب محاصره سوسنگرد، ما سرنشینان اولین هلیکوپتری بودیم که در سوسنگرد فرود آمد. من سرپرست اکیپ امداد سپاه و در خدمت شهید والامقام دکتر چمران بودم که این خدمت خیلی کوتاه بود. مدتی بعد، من به جهاد پیوستم و مأموریتها را از جهاد دریافت میکردم. یک سال و اندی از جهاد جدا شده و به وزارت کشور رفتم. من در استانداردی خدمت میکردم که جنگ شروع شده بود و خیلی دوست داشتم در جبههها حضور داشته باشم، سرانجام به هر نحو که بود، استعفا داده و در نوروز سال ۱۳۶۰، یعنی زمانی که تقریباً شش ماه از جنگ گذشته بود، راهی منطقه جنگی اهواز شدم. آنجا اولین جایی بود که من با صحنههای واقعی جنگ مواجه میشدم. به اتفاق برادرهایی که کارهای آب و خاک را انجام میدادند، مثل مهندس سرداری، آقای فروزنده که آن زمان معاون آقای غرضی استاندار خوزستان بود و همینطور طرحهایی که با هدایت شهید چمران برای انحراف آب کارون به سمت دبهردان و مناطقی که دشمن در حال پیشروی بود، آشنا شدم.
استعفای شما از استانداری به راحتی انجام شد؟
زمانی که من از استانداری استعفا دادم، هنوز یک کار ناقصی که به گروه مهاجرین عراق مربوط میشد و مسؤولیتش هم بر عهده من بود، باقی مانده بود. اجازه خواستم تا مدتی بروم و این کار را به سرانجام برسانم، اما متأسفانه رفتن من، همزمان شد با ترور شهید بهشتی و حادثه هفتمتیر و بعد هم من مشغول بحث تبلیغات انتخاباتی شهید رجایی شدم، که دیگر من را ماندگار کرد. بعد از آن اتفاقات من به اصفهان برگشتم و کار ساماندهی شرکتهایی که در اصفهان توسط دیپلمهها و لیسانسههای بیکار درست شده و قریب به سیصد مورد بودند و در سطح گستردهای ایجاد شده بود را شروع کردم که تا اواخر سال ۱۳۶۰ طول کشید.
درباره کمیته آب و نحوه تشکیل و ضرورت آن توضیح دهید.
سال ۶۱ مجدداً به جهاد اصفهان پیوستم، در آنجا کمیته آب را تشکیل دادیم چون احساس کرده بودیم که تا چند سال آینده مسئله آب مهم خواهد شد و ما باید افراد متعهدی را در جهاد با مسائل آبی، مثل سدسازی و… آشنا کنیم. به همین خاطر من کمیته آب را با جمع کردن تعدادی مهندس و نیروهای داوطلب آموزش آنها تشکیل دادم. این کار تا سال ۱۳۶۲ طول کشید و در حین عملیات بیتالمقدس بود که تمام شده و کار بازسازی شروع شده بود؛ من به آبادان آمدم و کار بازسازی بخش آب را که مهمترین بخش هم بود به عهده گرفتم و به همراه برادران، طرح شهید بهشتی در اهواز را شروع کردیم. من هم در ستاد بازسازی اصفهان بودم و هم با شهید وقوقی، شهید باقری و آقای محمدی در شورای بازسازی جهاد بودم و با همراهی این شورا کمیته بازسازی آب در خوزستان را ایجاد کردیم.
به نخستین طرحی که در این باره ارائه شد، اشاره کنید.
طرح شهید بهشتی اولین طرح زهکشی آبی بود که بعد از انقلاب قرار بود انجام شود، به همین دلیل شورای کل بازسازی جهاد، با وزارت نیرو به توافقی رسیده بود تا کمیته آب اجازه داشته باشد که این طرح را اجرایی کند و ما در همان مقطع با وزارت نیرو مشکلاتی داشتیم. می گفتند “جهاد چه کارش به این کارها” یعنی جهاد را قبول نداشتند و در این اندازه نمیدانستند که جهاد قادر به انجام چنین کاری باشد. با این همه ما طرح شهید بهشتی را شروع کردیم و همراهان مطالعاتی را روی کانال شهید چمران که به سمت دبهردان کشیده بودند، انجام میدادیم تا بتوانیم از طریق این کانال شبکه زهکشی در آن منطقه را ایجاد کنیم.
این مطالعات و نقشهبرداریها در سطح گستردهای و با زحمت زیاد، در حال انجام بود تا آن زمان مطالعاتی در آن سطح در ایران انجام نشده بود. ما سرگرم نقشهبرداری بودیم که عملیات خیبر شروع شد. ما تصمیم گرفتیم هر کدام به نحوی در این عملیات کمک کنیم، شهید وثوقی به جهاد اصفهان آمد و به پشتیبانی جنگ رفت و خود من هم ماشینی را که داشتیم به عنوان آمبولانس برداشتم و به منطقه رفتم، یعنی اوایل عملیات خیبر کار مهندسی نمیکردم، ولی خیلی طول نکشید که مسائل آب در عملیات خیبر هم مهم شد. آقای لالهزار و آقای فروزش در قرارگاه کربلا با من تماس گرفتند و گفتند حضورت مهم است که مسأله آب مهم شده و این خطر وجود داشت که دشمن بخواهد جزیره شمالی را آب بپندازد، کما اینکه جزیره جنوبی را آب انداخته بودند و خلاصه اینکه از من خواستند تا به آنجا بروم. پس از آن من بلافاصله به اصفهان بازگشتم و کمیته آبی که در آنجا تشکیل داده بودیم را دور هم جمع کردم و سریع تقسیم مسؤولیتها را انجام دادیم و همراه آنها به جبهه برگشتیم. مسؤول قرارگاه کربلا آقای ورشابی بود، من از ایشان خواستم تا نقشههای منطقه را در اختیار ما قرار بدهد، و ایشان آقای مقدم را به من معرفی کرد، آقای مقدم تنها مهندسی بود که در قرارگاه کربلا حاضر بود. من پیش آقای مقدم رفتم و نقشهها را گرفتم، ولی دیدم این نقشه در واقع فقط یک پلن است، متأسفانه در آنجا هیچگونه اطلاعات فنی در رابطه با هور نداشتند. یعنی بدیهیترین اطلاعات مهندسی را نداشتند. این شد که یک نفر را به وزارت نیرو فرستادم تا بتواند نقشه فنی و اطلاعات مهندسی در رابطه با هور را بگیرد، چرا که نقشه اساس کار مهندسی است. راهی منطقه شدم، تا جزایر را شناسایی کنم: بعد از آن بود که ما تشکیلات کمیته آب را به شکل سازمان یافتهای پایهگذاری کردیم و از آنجا به بعد رسماً عملیاتهای منحصراً آبی بر عهده ما بود.
درباره طرحهایی که در این عملیاتها انجام شد توضیح دهید.
در عملیاتهایی مثل عملیات خیبر و عملیات رمضان ما به شدت منفعل بودیم، البته یکسری کارهایی انجام شده بود که من بعداً مطلع شدم، ولی بعد از شهادت دکتر چمران هیچ گروهی نبود که کارهای آبی و خاکی انجام بدهد. وقتی که ما کمیته آب را در قرارگاه کربلا تشکیل دادیم، خیلی زود این کمیته تبدیل شد به محور عملیات آبی کل جبهه، به همین منظور هر کدام از ارگانهای ارتش و سپاه نمایندگانی معرفی کردند تا در این کمیته حضور داشته باشند و من هم به عنوان مسؤول کمیته آب کل جبهه منصوب شدم. ما بعد از مدت کوتاهی نه تنها از حالت انفعال خارج شدیم، بلکه به حالت تهاجمی هم رسیدیم و با یکسری طرحهای جنگی کاملاً به مسائل آب جبهه مسلط شده بودیم. ما حتی در مقطعی نسبت به شرایط آب هور و کنترل ارتفاع آب اقدام کردیم و موفق شدیم محورهای آبی منطقه و حتی مواضع و فعالیتهای آبی عراق را هم شناسایی کنیم. ما طرحهایی میدادیم که جان هزاران نفر از رزمندهها را حفاظت میکرد و جاهایی که ضرورت داشت، ما آب را با کانالهایی به خاکریز خط مقدم منتقل و بعد این آب را پمپاژ میکردیم جلوی خط مقدم، به طوری که این آب تبدیل میشد به دریاچههایی به عرض یک کیلومتر و یا حتی بیشتر و مانع ایجاد میکردیم تا تانکهای زرهی یا نیروهای پیاده دشمن نتوانند به خاکریزهای ما نزدیک شوند. ما اغلب در روزهای اول عملیاتها کارهای مهندسی عملیاتی آب را انجام میدادیم، کانالکشیها شروع میشد، در واقع ما به پیشرفتهای چشمگیری در زمینههای پمپاژ آب و دیگر عملیاتهای آبی، دست پیدا کرده بودیم.
آیا تمام این پیشرفتها توسط کمیته آب انجام میشدند؟
تمام این پیشرفتها توسط کمیته آب انجام میشد، برای کارهای اجرایی چند نفر از مهندسین جهاد مثل آقای شیرزاد به ما پیوستند. بسیاری از مهندسان که ما جذب کرده بودیم فقط کار مطالعات را انجام میدادند، به طوری که کمیته آب تبدیل شده بود به محور تهیه نقشههای فنی و با تحقیقات مفصلی که میکردیم میتوانستیم برای آینده پیشبینیهایی بکنیم. از همین رو، روزانه گزارشهایی برای قرارگاه خاتمالانبیاء میفرستادیم که اساس کار این قرارگاه به شمار میرفت. این وضعیت تا آخر جنگ ادامه داشت که خب اگر بخواهیم در مورد هر کدام از طرحهایی که انجام دادیم صحبت کنیم، زمان زیادی لازم است.
همانگونه که اشاره کردید پس از عملیات خیبر، جهاد در زمینه آب فعال شد و در هر عملیات نقش بسزایی داشت ولی شاهکار جهاد در عملیات والفجر ۸ بود که دو کار بسیار مهم داشت: یکی زدن پل خیبر و دیگری هم زدن سد روی بهمنشیر بود؛ کمی بیشتر در مورد اینها توضیح بدهید؟
بخشی از مطالعات ما در مورد ساعت و میزان جزر و مد در طول اروند تا آبادان انجام شد، چون ساعت جزر و مد در طول اروند با ساعت جزر و مد در دهانه بهمنشیر حتی در خود خلیج هم متفاوت بود. ما توانسته بودیم جداولی از ساعتهای جزر و مد در هر جای اروندرود و در هر ساعت از طول شبانهروز، تهیه کنیم و مشخص کنیم که ارتفاع آب در هر ساعت چه مقدار است. این خیلی مهم بود و در عملیات والفجر ۸ هم به همین طریق ما ساعت و روز حمله را مشخص کردیم.
در پلسازی و اسکلهسازیها هم همینطور بود، یعنی کارها تابع جریان آب بود، چون با بالا و پایین شدن سطح آب، حد ساحل هم تغییر میکرد. پیشبینی و مطالعه در این موارد بر عهده کمیته آب بود و مهمتر از اینها کارهای عملیاتی آب بود در مواقع حساس که یکی از آنها پیشبینی سد فاطمه زهرا (س) روی بهمنشیر بود.
نگرانی کلیه مهندسان در آن مقطع این بود که اگر ما روی بهمنشیر سد بزنیم و جلوی آب را بگیریم، این آب بالا میآید و امکان اینکه جزیره آبادان یا بخشی از آن که محل استقرار نیروهای ما بود، زیر آب برود. ولی ما به دلیل مطالعاتی که در منطقه داشتیم با اطمینان گفتیم که نه، هیچ اتفاقی نمیافتد، آب از طریق حفار وارد اروند میشود و چون که حفار و اروند به دریا وصل هستند، آب بالا نمیآید، فقط تخلیه در دهانه این دو رود کمی بیشتر میشود. ما این حرفها را با اطمینان میگفتیم، اما بقیه کمی میترسیدند و نگران بودند، بالاخره بچههای جهاد، بهمنشیر را پر کردند و همانطور که پیشبینی کرده بودیم، هیچ اتفاقی نیفتاد. در ساخت این سد ما پیشبینی کرده بودیم که بچهها ایستگاه ۷ و ایستگاه ۱۱ را باید ببندند و البته باید یک راه فرعی هم درست میکردند تا کامیونها بتوانند تا نزدیکی هور بیایند، تقریباً از زمان ایجاد راه فرعی و پر کردن هور فقط ۴۸ ساعت طول کشید و این از عجایب جنگ بود، چون ساخت سد دوم و سوم نزدیک به یک ماه طول کشید و کار خیلی سختی هم بود که بچهها انجام میدادند و خوشبختانه ما توانستیم نگرانی فرماندهان در خصوص جان رزمندگان را رفع کنیم. در هر صورت سد فاطمه زهرا کاری بود که با مطالعه زیاد توسط کمیته آب انجام شد، کمیته آب بیشترین مهندسان را بین تمام کمیتههای فنی داشت. چون فعالیتها و مطالعات این کمیته خیلی بیشتر بود و مداوم باید انجام میشد.
ادامه دارد…
انتهای پیام/
دیدگاهتان را بنویسید