×
×

پاسخ به تخریب دانش بومی آب: تو چه می‌دانی آبخیزداری چیست؟

  • کد نوشته: 29685
  • ۲۷ فروردین
  • 9 بازدید
  • ۰
  • مسئول سابق طرح ملی آبخوانداری، به برخی هجمه‌های ناآگاهانه روزهای اخیر به دانش بومی و کارآمد آبخیزداری و آبخوان‌داری پاسخ داد.

    پاسخ به تخریب دانش بومی آب: تو چه می‌دانی آبخیزداری چیست؟
    – اخبار اقتصادی –

    به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ دکتر ضیاء‌الدین شعاعی، استاد و مسئول سابق طرح ملی آبخوانداری، در یادداشتی اختصاصی که در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داد، به برخی هجمه‌های روزهای اخیر درخصوص دانش آبخیزداری و آبخوان‌داری پاسخ داد. متن وی به این شرح است: 

    “گاه در فضای علمی و رسانه‌ای، کسانی وارد عرصه نقد می‌شوند که تخصصی در موضوع ندارند و با تکیه بر تحلیل‌های سطحی، به داوری درباره مسائل فنی می‌پردازند. نقدهای این‌چنین، نه‌فقط اعتبار علمی ندارند، بلکه گفت‌وگو را نیز از مسیر عقلانیت و اثربخشی دور می‌کنند. پاسخ گفتن به این بزرگواران البته آسان نیست؛ چرا که همان‌گونه که گفته‌اند، کسی را که به خواب رفته می‌توان بیدار کرد، اما بیدار کردن کسی که خود را به خواب زده، محال است. 

    در همین زمینه بیشتر بخوانید

    چالش آب؛ پاسخ معاون آموزش تحقیقات جهادسازندگی

    در روزگاری که با کسانی مواجه‌ایم که نه دغدغه دانستن دارند و نه حوصله تحقیق، ناچاریم برای تبیین بدیهی‌ترین اصول یک علم، مقدمات آن را از نو شرح دهیم. پاسخ گفتن به این عزیزان که حتی زحمت یک جست‌وجوی ساده در فضای پهناور اطلاعات جهانی را به خود نمی‌دهند، واقعاً عبث است. از ماجرای تخریب سازه‌های کنترل رسوب در سیلاب امام‌زاده داوود گرفته تا هجمه به پروژه‌های موفق آبخیزداری در اقصی‌نقاط کشور، تجربه نشان داده که همیشه کسانی هستند که بی‌اطلاع سخن می‌گویند، اما پرهیاهو میدان‌داری می‌کنند.

    در تازه‌ترین اظهارنظر، یکی از مقامات ارشد وزارت نیرو که با عنوان «سخنگوی صنعت آب» معرفی می‌شود، در گفت‌وگویی رسانه‌ای به افت ۲۰۰ تا ۴۰۰ متری سطح آب‌های زیرزمینی اذعان کرده است؛ عددی حیرت‌انگیز که به‌تنهایی گویای بحران ساختاری در مدیریت منابع آب کشور است. با این حال، ایشان به‌جای پرداختن به عملکرد دستگاه متولی، انگشت اتهام را به‌سوی پروژه‌های آبخیزداری و آبخوان‌داری نشانه رفته‌اند. در مثالی عجیب، مدعی شده‌اند که این اقدامات نتوانسته‌اند دشت رفسنجان را احیا کنند؛ اظهاری غیرکارشناسی که هم با مبانی علمی سازگار نیست، و هم نشان می‌دهد منتقد محترم، ماهیت و کارکرد این پروژه‌ها را به‌درستی درک نکرده‌اند. 

    شایسته بود سخنگوی محترم صنعت آب، پیش از تردیدافکنی درباره‌ی اثرگذاری پروژه‌های آبخیزداری، نگاهی نقادانه به عملکرد دستگاه متولی در چهار دهه‌ی گذشته می‌انداخت. از سال ۱۳۶۴، با وجود در اختیار داشتن قوانین بازدارنده، شمار چاه‌های مجاز و غیرمجاز در کشور از چند ده‌هزار حلقه به صدها هزار، و به روایتی به مرز یک‌میلیون حلقه رسیده است. در چنین شرایطی، کدام پروژه‌ی آبخیزداری یا آبخوان‌داری می‌تواند به‌تنهایی، و بدون پشتیبانی از سیاست‌های کنترل مصرف و انسداد چاه‌ها، با این حجم از برداشت بی‌رویه مقابله کند؟ آیا بهتر نیست پیش از زیر سؤال بردن اقدامات علمی و میدانی، به سهم نهادهای ناظر در گسترش بحران پرداخته شود؟

    در نقد جناب سخنگو به وضعیت دشت‌های اصفهان و شیراز نیز پرسش اساسی آن است که در مواجهه با خشکسالی‌های پیاپی و برداشت‌های بی‌رویه—که سال‌هاست توازن منابع را مختل کرده‌اند—چه بسته‌ی سیاستی مشخصی برای مدیریت بحران آب به اجرا گذاشته شده است؟ آیا جز انفعال در برابر توسعه‌ی چاه‌های غیرمجاز و مصرف بی‌ضابطه، اقدام مؤثری در کارنامه‌ی دستگاه متولی دیده می‌شود؟ به‌جای اعتراف به این ضعف ساختاری، چرا ساده‌ترین و ناعادلانه‌ترین مسیر، یعنی زیر سؤال بردن آبخیزداری و آبخوان‌داری—تنها روزنه‌ی امید برای احیای منابع زیرزمینی—برگزیده شده است؟ جسارت در نفی علمی‌ترین و کم‌هزینه‌ترین ابزار مدیریت منابع آب، بیش از آنکه حاکی از تحلیل کارشناسی باشد، نشانه‌ی گریز از مسئولیت است.

    کافی‌ است اندکی از چارچوب ذهنی بسته فاصله بگیریم و نگاهی واقع‌گرایانه به تجربه‌های جهانی بیندازیم. در ایالات متحده آمریکا و بسیاری از کشورهای پیشرفته، ده‌ها مؤسسه و نهاد اجرایی، سال‌هاست که آبخیزداری را به‌عنوان یکی از ارکان پایدار مدیریت منابع طبیعی به‌کار بسته‌اند. حتی در ایران نیز، بیش از ۳۷ ایستگاه موفق آبخوان‌داری که در نقاط مختلف کشور فعال‌اند، گواه روشنی بر ظرفیت‌های فنی و زیست‌محیطی این رویکرد بومی و کم‌هزینه هستند—اگر کسی بخواهد واقعیت‌ها را ببیند، نه آن‌که صرفاً از سر تعصب آنها را انکار کند.

    آبخیزداری و آبخوان‌داری گرچه تنها بخشی از مدیریت جامع حوضه آبخیز به‌شمار می‌روند، اما انکار نقش تعیین‌کننده‌ی آن‌ها با استدلال‌های ساده‌انگارانه، نه علمی است و نه منصفانه. این پروژه‌ها، بر پایه اصول دقیق هیدرولوژیکی و با هدف بهره‌برداری از حدود ۲۹۰ میلیارد متر مکعب رواناب از دست‌رفته ناشی از بارش‌های سالانه کشور طراحی می‌شوند؛ آن هم بدون برهم‌زدن تعادل طبیعی چرخه آب و با هدف تغذیه پایدار ذخایر زیرزمینی. اگر این ظرفیت به‌درستی شناخته و پشتیبانی شود، می‌تواند نقشی فراتر از انتظار در بازآفرینی تعادل منابع آبی ایفا کند—نقشی نه ادعایی، بلکه مبتنی بر تجربه‌های میدانی و مستندات فنی.

    در پایان باید هشدار داد: اگر به‌واسطه‌ی تعصبات سازمانی یا ناآگاهی نسبت به اصول علمی مدیریت جامع و یکپارچه حوضه‌های آبخیز، نسبت به این مسئله‌ی بنیادین غفلت ورزیم، تبعات این خطا هم دامن‌گیر دوران کوتاه مدیریت ما خواهد شد، و هم در حافظه تاریخی این سرزمین و در پرونده عملکرد ما برای همیشه باقی خواهد ماند.”

    انتهای پیام/

    اخبار مشابه:

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *