×
×

فهم رایج از «آبخیزداری»، ناقص است

  • کد نوشته: 35101
  • ۸ اردیبهشت
  • 2 بازدید
  • ۰
  • معاون آموزش تحقیقات وزارت وقت جهاد سازندگی، با تبیین مفاهیم پایه‌ای، ضمن رد تعاریف جعلی از آبخیزداری و آبخوان‌داری، تعریفی جامع از این الگوی مفهومی ارائه کرد.

    فهم رایج از «آبخیزداری»، ناقص است
    – اخبار اقتصادی –

    به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ الگوی مفهومی «آبخیزداری» این روزها، دستمایه رفت و برگشت‌های رسانه‌ای متعدد شده است. چندی پیش سخنگوی صنعت آب کشور، آبخیزداری را بی‌فایده خواند و مصادیق متعددی برای این مدعا ذکر کرد. سپس، واکنش‌های زیادی به این اظهارنظر ایجاد شد؛ ازجمله سه معاون وزیر مرتبط با حوزه آبخیزداری، رأساً اعتراض خود را به این اظهارنظر اعلام کردند.

    دکتر محمدتقی امانپور، از اعضای هیئت مؤسس جهادسازندگی، و در طول ادوار گوناگون عضو شورای مرکزی این نهاد بوده است. وی همچنین پرچمدار «جهاد علمی» و طی ۱۴ سال تنها معاون آموزش تحقیقات وزارت جهاد سازندگی بوده است. به گواهی قاطبه متخصصان این حوزه، الگوی مفهومی آبخیزداری در ایران، با حمایت‌ها و تحت مدیریت او در جهاد سازندگی تحولی چشمگیر را تجربه کرده است. ازجمله ایجاد ۳۷ ایستگاه آبخیزداری که با اعتباری ۱۰۰ میلیون دلاری در دهه ۱۳۷۰ به سرانجام رسید و در اقلیم‌های گوناگون، کارآیی این الگو را به نمایش گذاشت.

    او در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، مفاهیم بنیادین این الگوی مفهومی را به‌سادگی و با بیان مثال‌های متعدد معرفی کرده است.

    تسنیم: برای ایجاد فهم درست از آبخیزداری و آبخوان‌داری، باید به این پرسش اساسی پاسخ بدهیم که چرا این دیدگاه، با وجود ظرفیت بالا، خیلی اجرایی و عملیاتی نمی‌شود؟

    البته تجربه‌های موفق زیادی وجود دارد. برجسته‌ترین آنها ۳۷ ایستگاه پخش سیلاب است، که در اقلیم‌های مختلف اجرا شده‌ و موفق بوده‌اند. یعنی هرجا اجرا شده، تحول تمدنی ایجاد کرده، و همه مشتاق‌اند که توسعه پیدا کند.

    تسنیم: عرصه این پروژه‌ها چند هکتار بوده است؟

    آن پروژه‌ها برای ۲۰۰ هزار هکتار طراحی شده بود، که البته ۶۴هزار هکتار آن تا به حال عملیاتی شده است. کاری که همین الآن می‌توان انجام داد، این است که همین محدوده‌های موجود را به سرمایه‌گذارها اجاره بدهیم؛ تا اصلاح کنند، اگر خرابی وجود دارد بهینه‌سازی انجام دهند، سپس در همان عرصه نیروگاه‌های خورشیدی احداث کنند که کاربردی دوگانه در تولید آب و انرژی همزمان با حداکثر سود و کمترین هزینه و در مقیاس وسیع آن هم در ۲۰۰ هزار هکتار و با دستاورد چندهزار مگاوات برق و میلیاردها مترمکعب تزریق آب به سفره‌ها و کاهش ناترازی‌های آب و برق حاصل می‌شود: یک دستاورد عظیم، عملیاتی و بدون هزینه برای دولت.

    تسنیم: یعنی عرصه آبخیزداری می‌تواند تأمین انرژی هم داشته باشد؟

    باید به سمتی برویم که واگذاری‌ها برای ایجاد نیروگاه‌های خورشیدی چندمنظوره باشد. الآن هم سرمایه‌گذارانی هستند که به یکی از طلایی‌ترین مثلث‌های خورشیدی جهان بین مشهد، تبریز و بندرعباس، جدی فکر می‌کنند. مثلاً در ایران مرکزی، در چاه‌عروس و آران و بیدگل، در بیابان‌هایی روی رمل ما نخلستان احداث کرده‌ایم. با همان آبی که در کل منطقه‌ی رملی می‌بارد و از اطراف می‌رسد، در کف و کاسه‌اش سطح آب بالا آمده و نخل‌ها بار داده‌اند. در همان اراضی رملی، درخت نخل کاشته شده و درخت‌ها پر از بارند. خب، در لابه‌لای این نخل‌ها می‌توان پنل خورشیدی گذاشت. زمین سایه می‌شود. ضمناً باز هم می‌توان بین نخل‌ها درخت‌های گوناگون کاشت. یعنی یک سرزمینِ آباد که هم دام دارد، هم انرژی، هم کشاورزی با ظرفیتی باور نکردنی به وسعت ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار هکتار که می‌تواند یک مگاپروژه بی‌نظیر و تعیین‌کننده باشد.

    این نخلستان‌ها در مناطقی بی‌هویت ساخته نشده‌اند. ما می‌توانیم ترکیبی از تولید انرژی و کاشت نخل در بیابان داشته باشیم، آن هم با مالکین و سرمایه‌گذارانی که حافظ و بهره‌بردارند.  بجای کمپین‌های بی‌هویت مثل «یک میلیارد درخت»، بیاییم با نگاه هویتی وارد شویم. می‌توان در این اراضی، نخلستان ایجاد کرد و لابه‌لای آنها انرژی خورشیدی تولید کرد. هم محصول باشد، هم بیابان‌زدایی، هم تولید انرژی، هم سکونت‌گاه و هم گردشگری، مطابق مقررات شهرک‌های مولد کشاورزی که اخیرأ ابلاغ شده‌اند. همچنین ۳۷ ایستگاه تحقیقاتی ذکر شده نیز با همین رویکرد قابل تکمیل و توسعه و برنامه‌ریزی است. هم می‌تواند سفره‌ها را تغذیه کند، هم می‌تواند آب تأمین کند، هم قابل اجاره است برای بخش خصوصی. علاوه بر این، می‌توان در جاهای دیگر هم همین مدل‌ها را اجرا کرد.

    کل ظرفیت این مدل به ۱۴ میلیون هکتار می‌رسد. مثلاً ایستگاه «آب‌باریک» خودش می‌تواند از ۵۰۰۰ هکتار به ۱۰هزار هکتار برسد. پنج رودخانه در همان ناحیه وجود دارد که عرصۀ آبرفتی مناسب آنها برای پخش سیلاب بالغ بر ۲۰ هزار هکتار است. اگر پخش سیلاب انجام شود، کل آن منطقه ــ که میان‌دست محسوب می‌شود ــ تغذیه می‌شود. بالا‌دست، منبع سیلاب است و پایین‌دست سفره‌هایی دارد که به این سیلاب‌ها نیاز دارند. آنگاه شاهد یک تحول با ماهیت توسعه پایدار روستایی متکی به آبخوانداری در عرصه‌ی بیابانی بم خواهیم بود همان سرزمینی که ژاپنی‌ها حاضر بودند صدها میلیون دلار برای احیاء و توسعه آن سرمایه‌گذاری کنند. حالا هم دیر نشده.

    در حوزه‌ی میانی، وقتی پخش سیلاب صورت نگیرد، چون ماهیت آن شنی یا رملی است ــ چه شن درشت، چه ریز و چه ترکیبی ــ اصلاً هیچ‌گونه تولیدی ندارد. گاهی حتی یک خار هم نمی‌روید. اما وقتی سیلاب پخش شود، مثل عرصه آب‌باریک، تا ۷۰۰ گونۀ گیاهی اعم از مرتعی، جنگلی، زراعی و باغی رشد می‌کند و در این رابطه میان‌دست، پایین‌دست، و بالادست همگی منتفع می‌شوند. این است مفهوم واقعی توسعه پایدار کشاورزی و روستایی.

    تسنیم: کل ظرفیت ایران در میان‌دست ــ یعنی مناطقی که عملیات آبخیزداری و کنترل سیلاب در آنها قابل انجام است ــ ۲۰۰هزار هکتار است؟ این، در برابر عرصه ۱۸ میلیون هکتاری قابل کشت خیلی زیاد نیست. درست است؟

    در سرزمین ایران ۱۴ میلیون هکتار آبرفت درشت‌دانه‌ی قابل نفوذ وجود دارد. فعلاً فقط ۶۴ هزار هکتار اجرایی شده. این باید در گام اول تا ۲۰۰ هزار هکتارِ مطالعه شده، اجراء شود و سپس برسد به ۱۴ میلیون هکتار. تا جایی که آب داریم، سیلاب داریم، باید استفاده کنیم. اگر سفره‌ها تغذیه شوند، حتی ۵۰ میلیون هکتار را می‌توان سبز کرد. فقط کافی‌ست ابتدا تراز منفی آب را اصلاح کنیم و سیلاب‌ها را به‌درستی مدیریت و در سفره‌ها تغذیه کنیم آنگاه توسعه کمی و کیفی اراضی کشاورزی را عملیاتی کنیم.

    تسنیم: واقعاً ۵۰میلیون هکتار عملیات آبخیزداری در کشور قابل تحقق است؟

    ببینید؛ فهم این موضوع خیلی مهم است که صرف اینکه اقداماتی مانند احداث سد و بند و شیارزنی انجام بدهیم، به معنای تحقق آبخیزداری نیست. بسیاری تصور می‌کنند صرف شیار زدن همان آبخیزداری است، در حالی که این تنها بخشی از فرایند حفاظت آب و خاک است. در یک برنامه منسجم، باید فراتر از حفاظت صرف بیندیشیم و به این سؤال پاسخ دهیم که اکنون با منابع آبی و خاکی‌ای که حفظ کرده‌ایم، چگونه باید بهره‌برداری کنیم؟ در واقع، این شیارزنی، آغاز راه است؛ یعنی بهره‌برداری هدفمند از منبع آب حفظ‌شده و منبع خاک حفظ‌شده باید متناسب با هر نقطه سرزمین مدل‌سازی شده و تعریف شود. باید تصمیم بگیریم که پس از شیارزنی و کنترل سیلاب چه نوع بهره‌برداری‌ای انجام شود: زراعت؟ باغبانی؟ دام؟ طیور؟ آبزی‌پروری؟ گردشگری؟ سکونتگاه؟ صنعت؟ و… دقیقاً در همین قسمت است که اغلب افراد دچار کژفهمی می‌شوند و درک روشنی از کارکرد یک برنامه جامع آبخیزداری ندارند. اما اگر کار درست انجام شود، می‌تواند کشور را به سوی بهره‌برداری پایدار از عرصه‌ها سوق دهد و مسائل مزمنی همچون تأمین علوفۀ دام و تولید شیر و گوشت مورد نیاز را حل نموده و بستر توسعه کسب و کار متکی به احیاء و توسعۀ پایدار مراتع را خلق کند.

    فرض کنید در یک عرصه مرتعی، در شیارهای ایجادشده بذر می‌پاشید، نشا یا نهال علوفه‌ای می‌کارید، کود می‌دهید؛ در آن صورت، این منطقه به بستر آباد برای تمدن بدل خواهد شد. اما باید بررسی کنیم که چگونه از آن بهره‌برداری پایدار کنیم. با چه روش‌هایی؟ چگونه درخت بکاریم؟ چگونه درختچه؟ چه گیاه زراعی‌؟ کدام‌یک از اینها در کجا کاشته شود؟ کجا «گون» بکاریم، کجا «قیچ»، کجا «خارشتر»؟ مهم آن است که این ترکیب‌ها حفاظت از خاک و آب را تضمین می‌کنند، همچنین مدیریت آفات و بیماری‌ها، تولید منابع علوفه‌ای، تولید بایومَس (biomass)، و در نهایت تولید محصول، می‌تواند از اهداف اساسی این برنامه‌ریزی ترکیبی باشد. حتی موضوعاتی مانند فرآوری ضایعات و سوخت زیستی نیز جزئی از همین مسیر است. باید برای مردم تبیین کنیم که چگونه می‌توان مدیریت پایدار منابع آب، خاک، گیاه، جانور و اکوسیستم را رقم زد. فراموش نکنیم که سرزمین طلائی ایران ۱۶۵ میلیون هکتار است. مدیریت جامع حوضه‌های آبخیز چگونگی بهره‌برداری از کل این عرصه‌ها را متکی به کاربری خاص خودش که در سند مدیریت جمع هر حوضه آبخیز خواهد آمد تعیین می‌کند؛ فرقی ندارد که بیابان و ریگزار باشد یا جنگل و مراتع با اراضی کشاورزی. وقتی در رمل‌های آب‌باریک و یا بیابان‌های مرکزی ایران در آران و بیدگل می‌توانیم تمدن بنا کنیم و توسعۀ پایدار خلق کنیم نباید به بهره‌برداری پایدار از کل سرزمین امیدوار باشیم؟!

    این نگرش واقعی در موضوع توسعه پایدار سرزمین است و قابل مقایسه است با دیدگاه‌هایی که با نگران کردن مردم از تغییر اقلیم فتوا می‌دهند که همه باید فورأ در اراضی شمالی در حوضۀ آبخیز خزر زمین و مسکن تهیه کنند و الا بزودی در فرآیند خشکسالی و بیابان‌زایی کشور منهدم خواهند شد!!

    تسنیم: در واقع شما مفهوم «مدیریت جامع حوزه آبخیز» را بسیار فراتر از «کنترل و پخش سیلاب» یا حتی «حفاظت از آب و خاک» می‌دانید. درست است؟

    این نکته مهم است که وقتی به ماهیت آبخیزداری نپردازیم، کار در همان گام‌های نخستین حفاظتی باقی می‌ماند و به سرانجام نمی‌رسد. وقتی حفاظت آب و خاک انجام دادیم، تازه باید به بهره‌برداری پایدار از آن بیندیشیم. این آن تفکری است که کشور را از بی‌آبی نجات می‌دهد. در مورد منابع زیستی، گونه‌های گیاهی، درختی و درختچه‌ای که بصورت طبیعی یا تقویتی رشد می‌کنند، باید این پرسش را مطرح کنیم که چگونه بهره‌برداری پایدار از آنها انجام شود؟ چطور بکاریم؟ چه ترکیبی داشته باشیم؟ برای چه کسی؟ این نوع پرسش‌ها باید ما را از ذهنیت‌های سطحی به سمت ذهن‌هایی جامع، عمیق و یکپارچه سوق دهند. کسانی که در علوم انسانی فعالند، بهتر می‌دانند که این مفاهیم تا چه حد به عمق کلمات، منطق درونی، اصول و مبانی فلسفه علوم وابسته‌اند. اگر اصول و مبانی و فلسفه را ندانیم، به اقداماتی سطحی، پراکنده و متناقض روی می‌آوریم که هدف اصلی را برآورده نمی‌سازد و بلکه باعث نقض غرض می‌شود. برای فهم چنین مفاهیمی، باید گام‌به‌گام پیش رفت.

    تسنیم: ممکن است این رویکرد را کمی توضیح بدهید؟ چگونه می‌توان از یک منبع، بصورت پایدار بهره‌برداری کرد؟

    فرض کنید سراغ یکی از منابع جانوری مانند دامداری برویم. برای مثال در گاوداری‌ها، اگر نگهداری بهداشتی نباشد، و در محیطی آلوده بخوابد، پستان دام آسیب می‌بیند، بیماری ایجاد می‌شود، ورم می‌کند و به‌تدریج از بین می‌رود. در یک گاوداری استاندارد با ۱۰۰ رأس دام شیری (به‌علاوه گوساله، تلیسه و…)، سالانه تلفات بالغ بر ۵ میلیارد تومان است  (براساس هزینه‌های سال ۱۴۰۳). برای کاهش یا حذف این تلفات، باید هزینه‌هایی برای دارو، واکسن، دامپزشک، رفت‌وآمد و خدمات دیگر در نظر گرفت که شاید سالانه ۲ میلیارد تومان باشد. با این حال و در شرایط عدم رعایت بهداشت و در محیط‌های ناسالم اگر چه تغذیه و مدیریت دام صورت می‌گیرد، اما باز به اندازه ظرفیت مورد نظر تولید نمی‌کنند و بعضأ تا ۳۰ درصد افت عملکرد داریم که معادل ۸ میلیارد تومان می‌شود. یعنی مجموعاً دامداری که دارای ۱۰۰ رأس گاو است، جمع کل زیان سالانه‌اش تا ۱۵ میلیارد تومان در سال می‌رسد. حال اگر بتوانیم از این زیان جلوگیری کنیم، در اصل بهره‌برداری پایدار از یک منبع زیستی انجام داده‌ایم. این نکته در دل مباحث آبخیزداری نیز هست و در هر حوزه‌ای باید به بهره‌برداری پایدار توجه کرد. وقتی تلفات کاهش می یابد و یا حذف می‌شود و درآمد ناشی از افزایش تولید حاصل می‌شود حالا دامدار آمادۀ سرمایه‌گذاری و افزایش بهره‌وری می‌شود تا آنجا که که می‌تواند حماسه‌آفرین و تاریخ‌ساز شود.

    تسنیم: خب، این موارد دستاوردهای نوآورانه‌ای است؛ ممک است بیشتر توضیح بدهید؟

    برای جلوگیری از این زیان، می‌توان به تجربیات جهانی رجوع کرد. کشورهای مختلف اقدامات گوناگونی انجام داده‌اند. مثلاً برای مقابله با گازهای گلخانه‌ای ناشی از فضولات دامی، اقدامات خاصی در سطح جهان صورت گرفته است. برخی کشورها، پروژه‌های متعددی برای کنترل گازهای گلخانه‌ای ناشی از فضولات دامی طراحی کرده‌اند. برخی به‌سمت استفاده از این فضولات برای تولید گاز زیستی (بیوگاز) رفتند؛ بعضی دیگر فناوری‌هایی طراحی کرده‌اند که به‌واسطه آن بتوانند هم بازیافت انجام دهند و هم کاهش آلودگی. درواقع، برای کنترل همین یک موضوع، انواع مختلفی از نوآوری‌ها شکل گرفته است؛ از ساخت راکتورهای گوارش بی‌هوازی گرفته تا تبدیل پسماندهای دامی به کود کمپوست، انرژی یا حتی مواد ساختمانی سبک. پس در مقیاس جهانی، وقتی می‌خواهیم از منابع زیستی همچون دام بهره‌برداری پایدار انجام دهیم، باید به زنجیره‌ای از فناوری‌های هم‌افزا بیندیشیم، نه یک فناوری مستقل و جزیره‌ای.

    در کشور ما هم باید فکر کنیم که مثلاً در یک مجتمع دامداری صنعتی، چگونه می‌توان فضولات دامی را وارد چرخه فرآوری کرد. مثلاً می‌توان از آن برای تولید برق با تولیدگاز زیستی و سوخت زیستی و یا کود آلی، نوآورانه و بسیار کارآمد استفاده کرد. این فرآیند همچنین باعث کاهش یا حذف گازهای گلخانه ای تولیدی در دامداری‌ها نیز می‌گردد که خلق مزیت و اعتبار مادی و معنوی جهانی نیز دارد. این چرخه، اگر درست طراحی شود، می‌تواند هم به‌لحاظ اقتصادی به‌صرفه باشد، هم از منظر زیست‌محیطی مفید، و هم بهره‌وری منابع را به شکل معناداری افزایش دهد. نکته مهم آن است که این نگاه نباید صرفاً مهندسی یا صرفاً اقتصادی باشد؛ بلکه باید یک نگاه جامع، بین‌رشته‌ای، و پایدار به منابع طبیعی و زیستی داشته باشیم.

    بنابراین وقتی از آبخیزداری صحبت می‌کنیم، باید فراتر از عملیات مکانیکی یا بیولوژیک نگاه کنیم. صرف شیار زدن یا احداث سد و بند، آبخیزداری نیست. اینها نقطه آغاز آبخیزداری است. بعد از حفاظت از آب و خاک، باید وارد مرحله بهره‌برداری پایدار شویم. این بهره‌برداری می‌تواند در قالب زراعت، باغبانی، دام، طیور، آبزی‌پروری، گردشگری، سکونت‌گاهی یا صنعتی باشد. آنچه اهمیت دارد، طراحی یک مدل بهره‌برداری هماهنگ با ظرفیت زیست بوم‌ منطقه. هرگونه برداشت شتاب‌زده، سطحی و بدون درک ماهوی از منابع، منجر به تخریب بیشتر و اتلاف منابع خواهد شد.

    در این مرحله، یک ذهنیت فلسفی لازم است. ما باید اصول و مبانی فلسفه علم را در همه علوم بشناسیم. تا زمانی که نگاه ما به طبیعت، بهره‌برداری، حفاظت و توسعه، سطحی باشد و از منطق درونی و ترکیب علوم بی‌بهره باشیم، دچار خطای شناختی خواهیم شد. نگاه فلسفی و عمیق و دانایی‌محور به بهره‌برداری از منابع، راه را برای یک مدل هوشمند، عمیق و سیستماتیک باز می‌کند. در غیر این صورت، مجموعه‌ای از اقدامات سطحی و متناقض خواهیم داشت که حتی می‌تواند بر ضد اهداف اولیه‌مان عمل کند.

    اگر با مدل‌های علمی، بهداشتی و تغذیه‌ای صحیح این مسئله را حل کنیم، عملاً به سمت یک بهره‌برداری پایدار رفته‌ایم. از همین‌جا می‌توان به‌سمت طراحی مدل‌های هوشمند رفت. ما باید با مراجعه به تجربیات جهانی و فناوری‌های نوین، از هر منبع زیستی بهره‌برداری پایدار کنیم. همان‌طور که در دنیا برای مدیریت فضولات دامی راه‌حل‌هایی اندیشیده‌اند، ما نیز باید درکشور خودمان با اقتباس بومی‌شده از آن الگوها و با جامع‌نگری و خلق زنجیرۀ ارزش‌افزوده بگونه‌ای برای دامدار بستر کاهش هزینه و افزایش درآمد خلق کنیم که آمادۀ همه‌گونه سرمایه‌گذاری باشد. از بسترهای نوآورانه برای دام تا تولید کود عالی اثربخش، تا تولید انرژی با فناوری‌های روزآمد و تا تبدیل دامداری به سکونت‌گاه انسانی و احداث صنایع جانبی مربوطه. بسم الله قدم رنجه فرمایید، یک کسب و کار سراسر برد پیش روی شما قرار دارد. مدلی طراحی کنیم که هم از منظر اقتصادی توجیه‌پذیر باشد، هم منابع طبیعی را حفظ کند و هم سودآوری ایجاد نماید. دستاورد واقعی این رویکرد توسعۀ پایدار کشاورزی و بسترسازی برای آبادانی و شکوفایی تمدن‌ساز با عملیاتی نمودن در مدار حکمرانی «مدیریت جهادی» است.

    انتهای پیام/

    اخبار مشابه:

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *