ترس در میان سهامداران بهطور جدی حاکم شده است؛ ترسی که حتی با توجه به افزایش ریسکهای سیستماتیک در کشور، منطقی به نظر نمیرسد. در چنین فضایی، شاهد فشار فروش از سوی هر دو گروه حقیقی و حقوقی هستیم. فروش حقیقیها، حقوقیها را به فروش بیشتر سوق داده و این چرخه معیوب همچنان ادامه دارد. در این میان، نهاد ناظر نیز یا فاقد سیاست مشخص است یا سیاستهایش نتوانستهاند اثرگذاری لازم را داشته باشند. نتیجه آن شده که بازار بهتدریج کفهای تکنیکالی خود را از دست میدهد.
با وجود این شرایط، برخی تحلیلگران معتقدند که بازار به محدودههای حمایتی نزدیک شده و نسبتهای بنیادی مانند P/E بازار نیز به سطوح جذابی رسیدهاند. بهعنوان نمونه، نسبت P/E بورس به حدود ۵.۵ و فرابورس به ۷.۵ رسیده که یادآور دورههای رکودی سالهای ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴ است. این اعداد در گذشته نیز نشانهای از کفسازی بازار بودهاند. از منظر تکنیکال، محدودههای فعلی میتوانند نقش حمایتی ایفا کنند. در بدترین بحرانهای گذشته، بازار نهایتاً تا ۳۰ درصد اصلاح داشته و اکنون نیز به نظر میرسد در انتهای چرخه رکود قرار داریم. همین پایان دوره نزولی، حتی بدون محرکهای بنیادی، میتواند عامل بازگشت شاخص باشد.
با این حال، برخی کارشناسان معتقدند که حمایت در این نقطه ممکن است بیاثر باشد، چرا که نااطمینانیها همچنان پابرجا هستند. در چنین شرایطی، حمایتهای مالی ممکن است صرفاً منجر به هدررفت منابع شود.
پیش بینی بازار سرمایه ایران
بهنام بهزادفر معتقد است که با گذشت پنج سال از آغاز رکود، شاخص به محدودههایی رسیده که از نظر بسیاری از تحلیلگران، کفهای تاریخی محسوب میشوند. اگرچه نمیتوان زمان دقیق بازگشت را پیشبینی کرد، اما نشانههای اولیه از تغییر رفتار سرمایهگذاران خرد، ورود تدریجی نقدینگی، و افزایش حجم معاملات در برخی نمادهای بنیادی، میتواند مقدمهای برای تغییر روند باشد
نگاهی به بازارهای موازی نشان میدهد که از سال ۱۳۹۶ تاکنون، اغلب آنها روند صعودی داشتهاند. دلار، سکه و حتی بازارهای کالایی رشد قابل توجهی را تجربه کردهاند، در حالیکه بورس از مرداد ۱۳۹۹ تاکنون درگیر رکود بوده است. این تضاد رفتاری نشان میدهد که بورس، با وجود ماهیت مدرن، همچنان رفتاری سنتی دارد.
بهنام بهزادفر، کارشناس بازار سرمایه به خبرنگار بازار گفت: نمیتوان انتظار داشت که شاخص برای همیشه در مسیر نزولی باقی بماند. چرخههای اقتصادی نشان دادهاند که پس از هر دوره رکود، رونق در راه است. اگر هیچ عامل دیگری برای رشد بازار وجود نداشته باشد، همین پایان دوره نزولی میتواند محرک اصلی باشد.
وی افزود: باید به ریسکهای ساختاری نیز توجه داشت. ناترازی انرژی، اختلال در زنجیره تأمین و افزایش هزینههای تولید، همگی عواملی هستند که میتوانند بهطور غیرمستقیم موجب رشد شاخص شوند. کمیاب شدن مواد اولیه، افزایش نرخ دلار و بالا رفتن ارزش جایگزینی شرکتها، همگی میتوانند به رشد اسمی شاخص منجر شوند حتی اگر رشد واقعی اتفاق نیفتد.
بهزادفر، تاکید کرد: البته مهمترین مانع رشد بازار در حال حاضر، ریسکهای سیستماتیک است. ترس از حذف برخی نمادهای بزرگ، نگرانیهای سیاسی و اقتصادی، و عدم قطعیت در سیاستگذاری، همه و همه مانع از بازگشت اعتماد به بازار شدهاند. با این حال، تجربه نشان داده که حتی در دورههایی که همه ناامید هستند، بازار میتواند مسیر خود را تغییر دهد. اگر شاخص بتواند از این محدودهها عبور کند، شاید شاهد آغاز دورهای جدید در بازار سرمایه باشیم دورهای که نه با هیجان، بلکه با منطق و تحلیل همراه خواهد بود.
وی تاکید کرد: اکنون نیز، با گذشت پنج سال از آغاز رکود، شاخص به محدودههایی رسیده که از نظر بسیاری از تحلیلگران، کفهای تاریخی محسوب میشوند. اگرچه نمیتوان زمان دقیق بازگشت را پیشبینی کرد، اما نشانههای اولیه از تغییر رفتار سرمایهگذاران خرد، ورود تدریجی نقدینگی، و افزایش حجم معاملات در برخی نمادهای بنیادی، میتواند مقدمهای برای تغییر روند باشد.
احتمال ارائه بستههای حمایتی جدید به صنایع
نقش سیاستگذاردر بورس حیاتی است. اگر دولت بتواند با سیاستهای مالی منضبط، کاهش نرخ بهره، کنترل نقدینگی و حمایت از تولید، فضای اقتصادی را به سمت ثبات هدایت کند، بازار سرمایه نیز با سرعت بیشتری به مسیر رشد بازخواهد گشت. اما اگر این اقدامات با تأخیر یا بیبرنامگی همراه باشد، ممکن است فرصتهای موجود از دست برود.
همچنین باید پذیرفت که بازار سرمایه، آینهای از اقتصاد کلان کشور است. هرچند در کوتاهمدت ممکن است تحت تأثیر هیجانات و اخبار قرار گیرد، اما در بلندمدت، مسیر خود را بر اساس واقعیتهای اقتصادی و رفتار سرمایهگذاران تعیین میکند. اکنون، در آستانه پایان یک دوره رکود تاریخی، شاید مهمترین محرک بازار نه یک خبر خاص، بلکه خودِ پایان چرخه نزولی باشد.
به گفته محمود مرادی حمایتهای اخیر پس از بازگشایی بازار و پایان جنگ توانستهاند فضای روانی را تا حدی بهبود بخشند. همچنین در چند روز اخیر، تصویب سیاستهایی مانند معافیت بازار سرمایه از قانون مالیات بر عایدی سرمایه به تازگی ابلاغ شده است این پتانسیل را دارد که در آینده بهعنوان عاملی مثبت بر جذب سرمایهگذاران اثر بگذارد
محمود مرادی کارشناس بازار سرمایه در گفتگو با خبرنگار بازار گفت: بازار سرمایه ایران در هفتههای اخیر با ترکیبی از سیگنالهای مثبت و منفی مواجه بوده است. از یکسو، عدم رفع ریسکهای سیاسی و خطر نقض آتشبس و آغاز مجدد تنشها باعث ایجاد فضای منفی و شکلگیری صفهای فروش شده است و از سوی دیگر، حمایتهای اخیر پس از بازگشایی بازار و پایان جنگ توانستهاند فضای روانی را تا حدی بهبود بخشند. همچنین در چند روز اخیر، تصویب سیاستهایی مانند معافیت بازار سرمایه از قانون مالیات بر عایدی سرمایه به تازگی ابلاغ شده است این پتانسیل را دارد که در آینده بهعنوان عاملی مثبت بر جذب سرمایهگذاران اثر بگذارد، هرچند تاکنون تأثیر محسوسی بر ورود نقدینگی جدید مشاهده نشده است.
وی افزود: علاوه بر این، احتمال ارائه بستههای حمایتی جدید که در صحبتهای وزیر محترم اقتصاد به صنایع نیز مطرح شده که در صورت اجرا میتواند با کاهش هزینهها و بهبود حاشیه سود، عملکرد شرکتها را تقویت کند. مجموعه این اقدامات در کوتاهمدت توانستهاند از فشار فروش بکاهند و تا حدودی اعتماد را به بازار بازگردانند.
این کارشناس تاکید کرد:با این حال، موانع جدی بر سر راه رشد پایدار بورس وجود دارد. ریسکهای سیاسی و ژئوپلیتیکی همچنان پابرجاست و هرگونه تنش جدید میتواند فضای روانی را دوباره منفی کند. ناترازی مزمن در بخش انرژی، بهویژه در حوزه برق و گاز، فشار مضاعفی بر صنایع وارد میکند و ظرفیت تولید را محدود میسازد. سیاست تثبیت نرخ ارز توافقی در محدوده ۶۹,۵۰۰ تومان نیز که ادامه همان دلار نیماست عملاً مانع رشد درآمد شرکتهای صادراتمحور شده است، در حالی که هزینههای شرکتها با تورم و نرخ آزاد ارز افزایش مییابد. همچنین نرخ بالای بهره اوراق بدهی در محدوده ۳۵ تا ۴۰ درصد، نقدینگی را به سمت بازارهای کمریسک هدایت میکند و جذابیت سرمایهگذاری در سهام را کاهش میدهد.
وی ادامه داد: برآیند این شرایط نشان میدهد که هرچند برخی سیگنالهای مثبت میتوانند نقش حمایتی در کوتاهمدت ایفا کنند، اما بدون کاهش ریسکهای سیاسی، رفع ناترازیهای انرژی، اصلاح سیاست ارزی و اجرای حمایتهای هدفمند، امکان شکلگیری یک روند صعودی واقعی و پایدار در بازار سرمایه وجود نخواهد داشت. رشد احتمالی شاخصها در چنین فضایی، همانند سالهای اخیر، عمدتاً اسمی خواهد بود و از منظر واقعی و با تعدیل اثر تورم و مقایسه با نرخ ارز چندان معنادار به نظر نخواهد رسید. در نتیجه، چشمانداز کوتاهمدت بورس همچنان محدود و شکننده است و مسیر دستیابی به رشد واقعی، تنها از طریق اصلاحات ساختاری و تصمیمگیریهای شفاف و پایدار هموار میشود.
براساس این گزارش در چنین فضایی، پرسش مهمی که ذهن بسیاری از فعالان بازار را درگیر کرده این است که آیا شاخص بورس میتواند از این نقطه عبور کند و وارد فاز رونق شود؟ پاسخ به این پرسش، بیش از آنکه در دادههای روزمره بازار نهفته باشد، در فهم چرخههای اقتصادی و رفتار جمعی سرمایهگذاران است. چرخههای اقتصادی، همانطور که در اقتصادهای بزرگ دنیا نیز دیدهایم، از دورههای رکود، تثبیت و رونق تشکیل شدهاند. بورس ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. اگرچه ریسکهای ساختاری مانند ناترازی انرژی، کسری بودجه، و نااطمینانیهای سیاسی همچنان پابرجا هستند، اما بازارها همیشه در دل همین نااطمینانیها مسیر خود را پیدا کردهاند.
در حال حاضر، نسبتهای بنیادی بسیاری از شرکتها به سطوح جذابی رسیدهاند. ارزش جایگزینی شرکتها، با توجه به رشد نرخ دلار و تورم، بهمراتب بالاتر از قیمتهای فعلی سهام است. این یعنی بازار، حتی اگر از منظر روانی درگیر ترس باشد، از منظر تحلیلی در نقطهای ایستاده که میتواند آغازگر یک حرکت جدید باشد. از سوی دیگر، تجربه تاریخی نشان داده که در دورههایی که همه ناامید هستند، بازارها بیشترین ظرفیت رشد را دارند. سالهای ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴، و حتی دورههایی از سال ۱۳۹۸، نمونههایی از همین رفتار بودند؛ زمانیکه شاخص در سکوت خبری و بیاعتمادی عمومی، مسیر صعودی خود را آغاز کرد.
منبع:
بازار
سارا سمیع شمس
دیدگاهتان را بنویسید