به گزارش خبرگزاری تسنیم از بندرعباس، میثم میرزاده | ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، روزی بود که ملت ایران یکی از فرزندان صادق خود را در سانحهای تلخ از دست داد بالگرد حامل آیتالله سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور مردمی ایران، در ارتفاعات ورزقان سقوط کرد و او به همراه جمعی از همراهانش آسمانی شد اما آنچه از او باقی ماند، نهتنها اندوه، که الگویی زنده از مردی بود که تا آخر خط با مردم ماند.
از نوغان تا پاستور؛ سادگی در ذات یک انقلابی
سید ابراهیم رئیسی در سال ۱۳۳۹ در محله نوغان مشهد، در خانوادهای روحانی و سادهزیست به دنیا آمد از همان کودکی با رنج معیشت و صبوری مادر آشنا شد پدر را زود از دست داد و آموخت که باید بر دوش خویش، بار زندگی را بکشد.
او پس از تحصیلات ابتدایی، وارد حوزه علمیه قم شد و نزد بزرگانی چون آیتالله مروی، آیتالله نوری همدانی و شهید بهشتی، تعلیم دید سالها بعد نیز با مدرک دکتری فقه و حقوق خصوصی از مدرسه عالی شهید مطهری، تحصیلات خود را تکمیل کرد.
اما آنچه رئیسی را از دیگران متمایز کرد، نه تنها سواد، که روحیه خدمت بود در جوانی، روحیه انقلابیاش او را به میدان مبارزه با رژیم پهلوی کشاند در ۱۷سالگی در تظاهرات شرکت کرد و با علمای انقلابی همقسم شد این روحیه، بعدها در مسئولیتهایش نیز نمود یافت؛ از دادیاری در کرج تا ریاست قوه قضائیه و سرانجام پاستور. رئیسی هیچگاه از ریشههای خاکیاش فاصله نگرفت و این سادگی، در سبک زندگی و مدیریتش هویدا بود.
مرد میدان؛ رئیسجمهوری همیشه در صحنه
رئیسی باوری راسخ داشت که باید مشکلات مردم را از نزدیک لمس کرد، نه از پشت میزهای رسمی، در مدت ۳۳ ماه ریاستجمهوری، او بیش از ۴۵ سفر استانی انجام داد. از مناطق زلزلهزده فین در هرمزگان، خوی در آذربایجان غربی تا دیدار با مردم در سواحل مکران، از حاشیه شهر مشهد تا جزایر جنوبی هرمزگان؛ از حضور در بین سیل زدگان هشتبندی تا سیستان و بلوچستان مردی با عبای ساده، میان مردم بود چرا که شهید ما دلش آرام نمیگرفت وقتی مردم در رنج بود از تهران و پشت میز پیگیری امور کند، میخواست کنار مردم باشد ببیند، بشنود و تصمیم جهادی و انقلابی بگیرد.
در سفر به هرمزگان در دی ماه ۱۴۰۰، او نهتنها پروژههای کلان بندری را پیگیری کرد، بلکه بیواسطه با صیادان، معلمان، خانوادههای شهدا گفتوگو کرد در آن سفر وقتی به جزیره قشم رفت یکی از اهالی قشم گفته بود: «وقتی رئیسجمهور کنار ما نشست و از مشکلاتمان پرسید، احساس کردیم یکی از خود ماست.»
و این یک بار نبود؛ سبک حکمرانی او، حضور میدانی و پیگیری عملی بود. مصوبات سفرها پیگیری میشد، منابع تخصیص مییافت و وعدهها بیسرانجام نمیماند. او در بحرانها در خط مقدم بود.
اخلاص در رفتار، سادهزیستی در عمل
رهبر معظم انقلاب پس از شهادت رئیسی، او را «خدمتگزار صادق» خواندند این تعبیر، نهفقط تجلیل، که بازتاب واقعیتی عینی بود رئیسی ساده زیست و صادق بود خانهای معمولی، خودرو و وسایل ساده، پرهیز از تجمل در سفر و جلسات… همه چیز نشان میداد که سادگی، شعار او نبود، سبک زندگیاش بود.
در جلسات کاری، کمتر از خود سخن میگفت و بیشتر به شنیدن و حل مسئله میپرداخت برای او مهم نبود چه کسی کار را انجام میدهد، فقط مهم بود که کار مردم زمین نماند.
مدیریت جهادی؛ از شعار تا تحقق
رئیسی مدیریت را میدان جهاد میدانست در قوه قضائیه، با پیگیری پروندههای فساد کلان، احیای کارخانههای تعطیلشده و مبارزه با دلالی حقوق مردم، نشان داد که به عدالت باور دارد، نه به مصلحتاندیشی سیاسی.
در دولت سیزدهم نیز این رویکرد تداوم یافت رشد تولید نفت به ۳.۶ میلیون بشکه، رشد اقتصادی بیش از ۶ درصدی در سال ۱۴۰۲، توسعه زیرساختها در مناطق محروم و اجرای طرحهایی مانند راهآهن زاهدان-خاش، فقط بخشی از دستاوردهای او بود در هرمزگان، بر توسعه اقتصاد دریاپایه تأکید داشت و پیگیر تکمیل کریدور شمال–جنوب؛ توسعه بندر شهید رجایی، حل مشکلات صیادان، احیای کارخانهها، تبدیل هرمزگان به قطب فولاد ایران ، ایجاد آبشیرینکن و رفع مسائل اساسی مردم در حوزه آبرسانی بود.
مردمداری؛ سرمایهای از دل مردم
رئیسی اعتقاد داشت که «مردم ولینعمتاند» و این جمله، در رفتار او متجلی بود. در سفرهایش، بیواسطه با مردم گفتوگو میکرد. شکایتها را گوش میداد، پاسخ میداد و پیگیری میکرد. در دیدارهای مردمی، فارغ از جایگاه افراد، صبورانه پای درد دلها مینشست.
برای گفتگو با مردم واسطه ها را کنار میزد، در سفرعای متعدد او به استانهای کشور در خاطرمان هست وقتی جمعیتی از مردم را میدید بی درنگ دستور توقف و حضور در بین مردم را میداد در جزیره هرمز، خانواده شهدا را شخصاً دید و به قول یکی از فعالان اجتماعی: «طوری با مردم حرف میزد، انگار از کودکی آنها را میشناسد.» او محله به محله هرمز رفت و محرومیت منطقه و خواستههای مردمی را با چشم دید، لمس کرد و دستورات لازم برای جبران عقب ماندگی ها را داد، این شیوه مدیریتی برای هرمز نبود برای جایجای این میهن بود که شهیدمان به آن عشق میورزید و خود را خادم ملت میدانست.
آسمانی شدن در اوج خدمت
سفر آخر، به مقصد افتتاح پروژه در شمال غرب ایران و ملاقات با مردم آذربایجان شرقی بود اما این سفر، آخرین مأموریت او شد بالگرد در مه غلیظ ورزقان ناپدید شد و قلبها نگران ماند تا خبر رسید: مرد میدان، به شهادت رسید.
اما تشییعهای میلیونی در تبریز، مشهد و تهران، مهر تاییدی بود بر اینکه این پایان نبود؛ شهید رئیسی اکنون در حافظه تاریخی ملت، به عنوان «شهید جمهور» زنده است.
“شهید جمهور” نامی که ماندگار شد
سید ابراهیم رئیسی نهفقط یک رئیسجمهور، که یک فرهنگ بود؛ فرهنگ خدمت بیمنت، مدیریت جهادی، و مردمداری بیواسطه. از کوچههای نوغان تا جایگاه ریاست جمهوری، او با همان چهره آرام، در مسیر صعب خدمت گام برداشت.
«تا آخر خط با مردم» فقط در حرف و شعار نبود، شهید عزیز ثابت کرد وقتی هدف و انگیزه خدمت بی منت به مردم باشد میتوان تا عمق قلب مردم نفوذ کرد و محبوب یک ملت شد، او تا آخر با مردم ماند، حالا مدیریت و مردم داری شهیدجمهور به میراثی بدل شده است که در خاطر تاریخ و قلب ملت خواهد ماند.
انتهای پیام/۸۶۴/.
دیدگاهتان را بنویسید