×
×

روایت خواندنی آیت‌الله حجتی از روزهای کشف حجاب رضاخانی

  • کد نوشته: 55612
  • ۱۸ خرداد
  • 3 بازدید
  • ۰
  • آیت‌الله محمد حجتی هرسینی(ره)، از علمای برجسته کرمانشاه در خاطره‌ای از دوران کشف حجاب رضاخانی، به مقاومت مردم و فداکاری‌هایی که برای حفظ حجاب انجام می‌دادند، اشاره می‌کند که به بهانه درگذشت ایشان منتشر می‌شود.

    روایت خواندنی آیت‌الله حجتی از روزهای کشف حجاب رضاخانی
    – اخبار استانها –

    به گزارش خبرگزاری تسنیم از کرمانشاه، آیت‌الله حجتی امام جمعه موقت کرمانشاه که در روزهای اخیر دعوت حق را لبیک گفت از جمله علمای بزرگ و بنام استان کرمانشاه بود که از دوران انقلاب تاکنون در عرصه‌های مختلف در حال خدمت‌رسانی به مردم بوده است.

    این عالم وارسته از مبارزان پیش‌ازانقلاب و چهره‌های شناخته‌شده در خط مقدم مبارزه با رژیم پهلوی بود که بارها به‌دلیل ایستادگی در برابر ستم، طعم زندان و شکنجه را چشید و پس از پیروزی انقلاب نیز در سنگر امامت جمعه، تربیت نسل جوان، و ترویج معارف قرآن و اهل بیت(ع) نقش‌آفرینی کرد و همواره از چهره‌های مورد احترام مردم کرمانشاه بود.

    درگذشت ابوالشهید و أخ‌الشهید آیت‌الله محمد حجتی هرسینی بهانه‌ای شد که به سراغ روایتی از ایشان در رابطه با دوران کشف حجاب رضاخانی برویم.

    آیت‌الله حجتی هرسینی روایت می‌کند که فرمان کشب حجاب که صادر شد زن‌های هرسینی از خانه بیرون نیامدند. حکومت که اوضاع را دید فی‌الفور دستور تفتیش داد. به زور وارد خانه می‌شدند، چادر یا هر چیزی که شبیه آن بود را می‌بردند. اگر خانواده‌ای به مأموران حکومتی اعتراض یا برخوردی می‌کرد، همان جا جلوی چشم زن و بچه‌اش او را می‌زدند یا کت‌بسته می‌بردند.

    آن روزها اگر زنی حمام می‌رفت، چهار پنج نفر در مسیر نگهبانی می‌دادند و چند نفر هم از روی پشت بام مواظب بودند؛ از ترس اینکه مبادا پاسبانی چادر از سر زنی بکشد.

    سر هر کوچه می‌ایستادند و آمار می‌دادند. اگر به یکباره پاسبانی سر می‌رسید، زن در خانه یکی از همسایه‌ها پنهان می‌شد یا نگهبانانِ مسیر، سر پاسبان‌ها را گرم می‌کردند تا زن از مهلکه فرار کند.

    «اگر چیزی گفتن میگم زن ندارم!»

    قدیم لباس زن‌ها طوری بود که مثل عبا بال داشت و تا روی پا می‌افتاد، دستکش دست می‌کردند و جوراب‌هایشان از جنس پارچه حاج‌علی‌اکبری بود. یک چیزی هم شبیه لبه کلاه روی پوشیه به سر می‌بستند که از موی دم اسب درست می‌کردند. زن‌ها خیلی روی پوشش حساسیت داشتند به حدی که زمان اجرای فرمان کشف حجاب، وقتی چادر از سرشان می‌کشیدند بعضی‌ها غش می‌کردند!

    رضاخان کشف حجاب را اول از رئیس و رؤسای خودش شروع کرد، دستور داد زن‌هایشان را ببرند استانداری. بنده خدایی بود به نام علی، سر این ماجرا زنش را طلاق داد! گفته بود: «اینجوری نمیشه که بگن زنتو بیار و با دستای خودت چادر از سرش بکش، طلاقش میدم. اگرم چیزی گفتن میگم زن ندارم!»

    رضاخان خیلی قلدر بود، هرکسی جلویش قد علم می‌کرد زهر چشمش را می‌گرفت. یکی از رفیق‌هایم می‌گفت: «رضاخان شنیده بود پدرم تاجر هستند، فرستاد دنبالش و گفت که باید ۱۰۰هزار تومان بدهی. وقتی پرسید این پول بابت چیه؟ گفته بود باج سیبیله!»

    انتهای پیام/

    اخبار مشابه:

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *