×
×

خورشید طوس؛ غریب اما پناه همه عاشقان

  • کد نوشته: 87661
  • ۲ شهریور
  • 3 بازدید
  • ۰
  • امام رضا(ع) در غربت به شهادت رسید، اما امروز غربتش مایه پیوند دل‌های عاشق از شرق تا غرب عالم شده است.

    خورشید طوس؛ غریب اما پناه همه عاشقان
    – اخبار استانها –

    به گزارش خبرگزاری تسنیم از کرج، سیاه‌پوشی آخر صفر، دل و جانم را در بر گرفته است. هر سال همین روزها که می‌رسد، انگار غمی سنگین‌تر از توان شانه‌هایم روی قلبم فرود می‌آید. کوچه‌های مشهد سیاه‌پوش می‌شوند و اشک، زبان مشترک همه مسافرانی است که دل به جاده‌ها سپرده‌اند تا خود را به خورشید خراسان برسانند. شهری که کوچه‌به‌کوچه‌اش بوی غربت می‌دهد و صحن‌به‌صحنش با اشک زائران شسته شده است.

    وارد مشهد مقدس که می‌شوی، اولین چیزی که به استقبالت می‌آید، صدای نقاره‌هایی است که در روزهای عادی به شادی می‌نوازند، اما این روزها سکوت کرده‌اند تا دل‌ها بیشتر در ماتم فرو روند. هنوز چشمم به گنبد طلایی نیفتاده، اما قلبم زودتر از چشمانم به پرواز درمی‌آید. در دل می‌گویم: «السلام علیک یا علی بن موسی‌الرضا، ای غریب‌الغربا.

    قدم‌هایم را تند می‌کنم تا زودتر خودم را به حرم برسانم. در مسیر، دست‌فروش‌ها با شاخه‌های گل محمدی و تربت و تسبیح، رنگ تازه‌ای به کوچه‌های غم‌گرفته مشهد می‌دهند. بوی گلاب در هوا پیچیده و کودکانی با پرچم‌های یا رضا در دست، نگاه هر رهگذری را خیره می‌کنند. به صحن انقلاب که می‌رسم، انگار آسمان باز می‌شود.

    خورشیدی که در غربت هم می‌درخشد

    آن گنبد طلایی، مثل خورشیدی در دل شب، می‌درخشد؛ خورشیدی که غروب ندارد، هرچند جسم صاحبش در غریبی به خاک سپرده شد. دلم می‌لرزد، بغض راه نفسم را می‌بندد، به اشک اذن می‌دهم جاری شود. مسیرم را به سمت سقاخانه می‌کشم، آنجا که آب نه فقط عطش لب‌ها که عطش دل‌ها را فرو می‌نشاند. چه بسیار دل‌شکستگانی که جرعه‌ای از آن آب خورده‌اند و سبک‌تر به زیارت رفته‌اند.

    در میان زمزمه‌های زائران، من نیز دعایم را به آب می‌سپارم. دست‌هایم را به آسمان بلند می‌کنم و می‌گویم: «یا ضامن آهو، شفاعتم کن.» اما راز بزرگ مشهد، پنجره فولاد است، جایی که امیدها زنده می‌شوند و بیماران شفا می‌گیرند. زنجیرهای پنجره پر از دست‌هایی است که دردی را به حضرت سپرده‌اند. هر دست، یک قصه دارد، قصه‌ مادری که برای شفای فرزند بیمارش و جوانی که از گناه و بی‌راهه به امید توبه آمده و قصه‌ دل‌شکسته‌ای که تنها امیدش این پنجره است.

    من نیز دلم را به پنجره فولاد گره می‌زنم، آن لحظه احساس می‌کنم فولاد نرم می‌شود، مثل دل امامی که با همه مهربان است، اشک‌هایم بی‌امان می‌ریزند، یادم می‌آید که امام رضا علیه‌السلام غریبانه در خراسان به شهادت رسید؛ دور از مدینه، دور از خانواده. غریب‌الغربا بودنش یعنی همین؛ اما چه شگفت که همین غربت، پناه همه غربت‌نشینان شده است.

    غریب طوس، پناه دل‌های شکسته

    اینجا در مشهد، هیچ‌کس تنها نیست، هرکس که دل شکسته‌ای دارد، می‌داند در حرم تو، یا رضا، جایی برایش هست. تو طبیب دل‌هایی و خورشیدِ همیشه درخشان خراسان. یاد غربتت که می‌افتم، دل بیشتر می‌سوزد. مأمون عباسی که تاب نور ولایتت را نداشت، با نیرنگ و زهر تو را از شیعیانت گرفت اما غافل از آن بود که خون پاکت، ریشه ولایت را در این سرزمین عمیق‌تر می‌کند.

    امروز، ایران زمین به برکت تو مأمن عاشقان ولایت است، از دورترین نقاط جهان، دل‌ها به سمت مشهد پر می‌زنند؛ چراکه در این حرم، بوی ولایت جاری است. مشهد یعنی ولایتمداری، مشهد یعنی بیعت دوباره با امامی که با لبخند و عطوفت، دل‌ها را به یاد خدا می‌اندازد. هر زائری که از این حرم بیرون می‌آید، بار دیگر پیمانش را با ولایت تازه می‌کند.

    ای خورشید طوس! تو غریب بودی، اما غربتت امروز ما را به هم رسانده است، از شرق تا غرب عالم، عاشقانت دل‌هایشان را به گنبد طلایی‌ات گره می‌زنند، امروز هیچ غربتی در این جهان سخت‌تر از دوری از تو نیست. یا امام رضا! در این آخر صفر که زمین و زمان سیاه‌پوش عزای توست، ما آمده‌ایم تا بگوییم هنوز پای عهد و پیمانمان ایستاده‌ایم، آمده‌ایم تا اشک‌هایمان را در کوچه‌های مشهد بپاشیم و دل‌هایمان را در صحن انقلاب روشن کنیم.

    از اشک تا دعا

    در این حرم، حتی سنگفرش‌ها هم شاهد اشک‌های زائران‌اند. هر قطره اشک، دلیلی است بر عشق مردم به تو و این عشق، سرمایه‌ای است که هیچ قدرتی در جهان نمی‌تواند خاموشش کند. ای ضامن آهو! ای شمس‌الشموس! ما آمده‌ایم که از غریبی نجاتمان دهی، ما آمده‌ایم که زیر پرچم تو، ولایت‌مداریمان را ثابت کنیم، آمده‌ایم که بگوییم: تا ولایت زنده است، این عشق خاموش نمی‌شود.

    و باز به پنجره فولاد بازمی‌گردم، این بار، دیگر حاجتی نمی‌خواهم، تنها درخواستم شفاعت است، تنها می‌خواهم که روزی، در واپسین لحظات زندگی‌ام، نام تو بر لبم باشد و نگاهت پناه آخرین نفسم. در پایان، دست به سینه، سلام می‌دهم: السلام علیک یا علی بن موسی‌الرضا، ای شفیع روز جزا، ای خورشید غریب طوس، ای پناه دل‌های شکسته …

    یادداشت: اکبر علاقه‌بندی

    انتهای پیام/

    اخبار مشابه:

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *