بازار؛ گروه بورس: بازار سرمایه ایران در نقطهای ایستاده که دادههای اقتصادی از یک سو مسیر رشد را روشن کردهاند و از سوی دیگر، ضعف زیرساختهای تحلیلی و مقاومت در برابر شفافیت، آن را در مسیری از تردید فرو بردهاند. در حالی که تورم و نرخ ارز بهطور طبیعی ارزش ذاتی بسیاری از شرکتها را افزایش دادهاند، بازار همچنان درگیر روایتهای سطحی، تحلیلهای ناقص و قیمتگذاریهای ناهماهنگ است. تقاضای هوشمند برای سهام برخی نمادها، نمونهای از واکنش درست بازار به اطلاعات شفاف است؛ اما این رفتار هنوز در بسیاری از نمادها دیده نمیشود. چرا؟ چون تحلیل، جریان اطلاعات و شفافیت، هنوز در بازار سرمایه ایران به جایگاه واقعی خود نرسیدهاند.
محمودرضا خواجه نصیری کارشناس اقتصادی در تحلیلی اختصاصی به این موضوع پرداخته است. متن یادداشت را در ادامه می خوانید؛
«افزایش نرخ ارز و تورم اثر خود را بر افزایش ارزش فروش، نرخ فروش، بازدهی و ارزش ذاتی بسیاری از شرکتها گذاشته است و مسیر رشد و رونق بازار را روشن میکند؛ مسیری که با مقاومتهای ترسیمی نقاشان چارت و حرکتهای دستهای بیقرارِ مشوش از رشد بازار -رشدی که تا رسیدن به بازدهی سالهای اخیرِ بازارهای موازی کیلومترها فاصله دارد-، متوقف نخواهد شد.
در معاملات، هرچند بسیاری از شرکتها با ضعف تقاضا روبهرو بودند، سهام برخی شرکتهای مسی با تقاضای بسیار بالایی مواجه شد؛ ناشی از رشد قیمت معاملات مس در بورس کالا.
این تقاضا، هوشمند و در راستای فهم ارزش واقعی این سهم است. اما آیا شرکتهای دیگر ارزشی ندارند یا بازار از درک ارزش سایر شرکتها عاجز است؟
ریشههای عدم کارایی در تخصیص و قیمتگذاری
شفافیت در بورس کالا: معاملات شفاف محصولات شرکت مس در بورس کالا نشان میدهد که این فرایند چقدر در قیمتگذاری منصفانه و تثبیت حقوق همه ذینفعان مؤثر است. مقاومتها در برابر ورود سایر محصولات به بورس کالا، دلیلی جز هراس از شفافیت و تغذیه رانت از کدر بودن اقتصاد ندارد.
قیمت ارز و منطق بازار آزاد: قیمتگذاری محصولات داخلی در فضای نسبتاً آزاد تعیین قیمت ارز، منطقی و قابل اتکاست. بدون مداخلههای گیج و معوج بانک مرکزی، خریداران و فروشندگان راضیاند و منافع، حداکثری میشود.
این نتیجه ای است که در بازار ارز هم رخ خواهد داد اگر بازار آزادانه قیمت گذاری شود. این موضوع البته که کشف بزرگی نیست و خیلی هم فهمش سخت نیست آنکه نمی پذیرد نمی خواهد بداند! امان از رانتخواران که نه تمام می شوند و نه سیر!
در بازارهای مالی، پیشبینی و تحلیل، برگ برنده است اما در بازار ما، گزارش یک معامله در بورس کالا، تنها داده قابل اتکاست. گزارشهای تحلیلی و جریان اطلاعات آنقدر ضعیف است که تا چیزی جلوی چشممان رژه نرود، باور نمیکنیم. از طرف دیگر ارزش سهام بازار برای یک سال آینده با تحلیل حساسیتهای مختلف باید در دسترس می بود. در تابلو بازار، دهها سهم وجود دارند که عملکردی شگفتانگیزتر از شرکت مس دارند، اما نبود جریان اطلاعات تخصصی این تفاوت را پنهان کرده است.
بهتر است بهجای تعیین «تارگتهای ژورنالیستیِ چندصد میلیارد دلاری» برای ارزش بازار، زیرساختهایی برای جریان شفاف و قدرتمند اطلاعات ایجاد کنیم. تا جامعه در جریان واقعیت و ظرفیت بازار سرمایه قرار گیرد و آنگاه سرمایهگذاران، خود ارزش واقعی داراییهایشان را در بازار رقم خواهند زد.»
دیدگاهتان را بنویسید