به گزارش اقتصادآنلاین، فعالشدن مکانیسم ماشه و ناکامی مذاکرات ایران و غرب، شرایط مبهمی را خلق کرده است. ولادیمیر پوتین، رییسجمهور روسیه مدعی شده که مقامات رژیم اسرائیل به او گفتهاند که خواهان درگیری دوباره با ایران نیستند. با این حال به نظر میرسد که در صورت نبود چشمانداز دیپلماسی و توافق، سایه جنگ همچنان وجود داشته باشد.
اندیشکده شورای آتلانتیک در گزارشی به این موضوع پرداخته و تاکید کرده که توافق و نه جنگ تنها راه مواجهه اسرائیل با ایران است. در ادامه بخشهایی از این گزارش را میخوانید.
با پایان جنگ دوازدهروزه ماه ژوئن میان ایران، اسرائیل و ایالات متحده، رهبران اسرائیل شروع به جشن گرفتن پیروزی ادعایی خود بر تهران کردند. مقامهای ارشد امنیتی اسرائیل مدعی شدند که ایران دیگر یک کشور «در آستانه هستهای» نیست، توانایی تولید سلاح هستهای را از دست داده و هر تلاشی برای بازسازی برنامه هستهای خود با حمله مجدد اسرائیل روبهرو خواهد شد.
بر پایه این فرض، رهبران اسرائیل سیاستی را در پیش گرفتند که بر اساس آن با هرگونه توافق دیپلماتیک آینده با تهران مخالفت میکنند.
در چارچوب همین سیاست، اسرائیل فشار زیادی بر گروه موسوم به E3 (بریتانیا، فرانسه و آلمان) وارد کرد تا «مکانیسم بازگشت خودکار تحریمها» (SnapBack) را فعال کنند، همچنین از دولت دونالد ترامپ خواست که با هرگونه ابتکار دیپلماتیک در قبال ایران مخالفت کند.
مهمتر از همه، اسرائیل تهدید کرد که در جنگ بعدی، اگر ایران دوباره به دنبال توسعه برنامه هستهایاش برود، حتی از آسیب زدن به رهبر عالی ایران، آیتالله علی خامنهای، ابایی نخواهد داشت.
به عبارت دیگر، همان سیاستی که اسرائیل پیش از جنگ دنبال میکرد، اکنون نیز ادامه دارد: حفظ حداکثر فشار بر ایران.
اما این موضع اسرائیل با سیاست ایالات متحده و کشورهای اروپایی E3 متفاوت است. آمریکا و اروپا به دنبال ازسرگیری مذاکرات دیپلماتیک هستند، اما شرطهایی را مطرح میکنند که برای رهبری ایران در حال حاضر قابلقبول نیست؛ از جمله انصراف از حق غنیسازی در خاک خود یا محدود کردن برد موشکها.
در نتیجه، در نبود یک توافق هستهای، خطر تجدید جنگ وجود دارد؛ جنگی که میتواند به یک جنگ فرسایشی تبدیل شود، فشار اقتصادی بر اسرائیل را افزایش دهد و هرگونه بهبود احتمالی در موقعیت استراتژیک این کشور را به خطر اندازد.
علاوه بر این، این وضعیت میتواند احتمال تصمیم ایران برای حرکت بهسوی سلاح هستهای را بالا ببرد، چراکه درون ساختار حاکمیت ایران صداهایی بیشتر و بیشتر شنیده میشود که میگویند «هیچ راه دیگری برای تضمین بقا جز ساخت بمب وجود ندارد.»
دستاوردهای ادعایی اسرائیل در جنگ دوازدهروزه
پیش از هر چیز، طبق گفته مقامهای ارشد آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA)، ایران پس از پایان جنگ هنوز مقدار قابلتوجهی ماده غنیشده ۶۰ درصدی (حدود ۴۰۸ کیلوگرم) در اختیار داشت، و ظرفیت غنیسازی مبتنی بر سانتریفیوژهایی را حفظ کرده بود که در سایتهای نطنز و فردو نصب نشده بودند.
هنوز میزان دقیق آسیب به این سانتریفیوژها مشخص نیست. بنابراین، از نظر تئوریک، ایران همچنان میتواند تا غنای ۹۰ درصدی پیش برود، حتی بدون فعال کردن مجدد سایتهای اصلی خود، فقط با استفاده از مواد غنیشده موجود.
تنها راه اطمینان از اینکه ایران از این مواد برای ساخت سلاح استفاده نکند، بازگرداندن نظارت مؤثر آژانس انرژی اتمی است؛ بازرسانی که در آغاز جنگ از ایران خارج شدند و از آن زمان، سایتها بدون نظارت ماندهاند.
در غیاب توافق و حضور بازرسان، اسرائیل و جامعه جهانی ناچارند تنها بر اطلاعات جاسوسی درباره فعالیتهای ایران تکیه کنند؛ اطلاعاتی که ممکن است ناقص، دیرهنگام یا قابلتفسیرهای متفاوت باشد.
بنابراین حضور بازرسان بر زمین، درک واقعیتری از وضعیت برنامه هستهای ایران میدهد. اما بدون توافق، ایران اجازه بازگشت آنان را نخواهد داد، و اتکا صرف به اطلاعات جاسوسی، خود مشکلات خاصی دارد.
اما مواد غنیشده تنها چالشی نیست که دستاوردهای اسرائیل را تهدید میکند. ایران بازسازی گسترده توان موشکهای زمینبهزمین خود را آغاز کرده و چندین آزمایش موشکی انجام داده است که بهنظر میرسد برای بهبود توان پرتاب در برابر احتمال جنگ مجدد با اسرائیل طراحی شدهاند.
همزمان، تهران بهشدت در حال احیای سامانههای پدافند هوایی خود است که در جنگ آسیب جدی دیدند، زیرا انتظار دارد درگیری با اسرائیل دوباره از سر گرفته شود.
این تحرکات در عمل دستاوردهای اسرائیل را فرسوده میکند و نشان میدهد که جلوگیری از بازسازی توان نظامی متعارف ایران غیرممکن است.
خطاهای پیشفرضها درباره جنگ احتمالی جدید
اگر نبرد با ایران دوباره آغاز شود، شرایط آغازین آن برای اسرائیل بدتر از گذشته خواهد بود. ایران از تجربههای جنگ گذشته آموخته و در حال تقویت سامانه موشکی خود است تا بهتر بتواند با تهدید اسرائیل مقابله کند.
علاوه بر این، تردید وجود دارد که آمریکا در جنگ بعدی همان سطح حمایت نظامی (بهویژه در زمینه پدافند موشکی) را ارائه دهد.
در خود آمریکا، هزینه ۸۰۰ میلیون دلاری سامانه دفاع موشکی تاد در جنگ گذشته با انتقادهای گسترده روبهرو شده است.
همچنین با توجه به چالشهای فراوان داخلی و خارجی دولت آمریکا، ممکن است موضوع ایران دیگر در صدر اولویتهای ترامپ نباشد.
از سوی دیگر، در شرایطی که اسرائیل بهدلیل ادامه جنگ در غزه با بحران در صحنه بینالمللی روبهرو است، بعید است حمایت جهانی گذشته را مجدداً بهدست آورد.
حتی کشورهای عرب خلیج فارس، پس از حمله اسرائیل به مقر حماس در قطر، اسرائیل را تهدیدی بزرگتر از ایران برای امنیت خود میدانند.
بنابراین، حملات بیشتر اسرائیل به ایران نهتنها جایگاه بینالمللی این کشور را بهبود نمیبخشد، بلکه روابطش با دولتهای میانهروی عربی را نیز تضعیف میکند.
بااینحال، ممکن است نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، بر این باور باشد که اگر با حماس به توافقی برسد، حمایت داخلی لازم برای حمله دوباره به ایران را کسب خواهد کرد.
اما بالاتر از همه، رهبران اسرائیل به اشتباه گمان میکنند که میتوانند با جنگی تازه، نظام ایران را سرنگون کنند. این در حالی است که، علیرغم مشکلات داخلی در تهران، نظام از حملات اسرائیل برای تقویت انسجام ملی و افزایش احساس میهندوستی ایرانیان استفاده کرد. حملات آینده احتمالاً این روند را تقویت خواهد کرد، نه تضعیف.
توافق و نه جنگ، به سود اسرائیل است
با توجه به تمام این واقعیتها، اسرائیل باید از توافقی هستهای حمایت کند که هر مسیر ایران به سوی ساخت بمب را مسدود کرده و مانع از بازسازی ظرفیت غنیسازی صنعتی در آینده شود؛ حتی اگر این توافق به ایران اجازه غنیسازی نمادین بدهد.
ممکن است لغو تحریمها به تقویت نظام ایران بینجامد، اما باید یادآور شد که ادامه تحریمها نهتنها تضمینی برای سقوط نظام نیست، بلکه جناحهای میانهرو را نیز تضعیف میکند.
نظام ایران پیشتر ثابت کرده که میتواند با تکیه بر همکاریهایی مانند چین به حیات خود ادامه دهد.
بنابراین، علیرغم تمایل اسرائیل برای حل مسائلش «با زور شمشیر»، توافق و نه جنگ تازه بیش از هر چیز به نفع اسرائیل است.
جنگ آینده، با توجه به آمادگی کنونی ایران، میتواند سختتر از گذشته و به یک جنگ فرسایشی بیپایان تبدیل شود.
اگر هدف واقعی اسرائیل جلوگیری از دستیابی ایران به بمب است، توافق تنها راه مطمئن برای تحقق این هدف است، حتی اگر بهای آن تقویت نسبی نظام در تهران باشد.
دیدگاهتان را بنویسید