به گزارش اقتصادآنلاین، قطعنامه تروئیکای اروپا و آمریکا علیه ایران در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی تصویب شد. قطعنامهای که تلاش داشت روند بازگشت شش قطعنامه شورای امنیت و تحریمهای بینالمللی علیه ایران را تثبیت کند. فقط یه کشور روسیه، چین و نیجر به این قطعنامه رای مخالف دادند و آرا ممتنع نیز تاثیری در جلوگیری از تصویب آن نداشت.
پیش از این تصویب قطعنامه، کاظم غریبآبادی معاون وزیرخارجه آشکارا هشدار داده بود که تصویب آن باعث میشود ایران در سیاستهای خود نسبت به آژانس بازنگری کند. پس از تصویب هم موجی از واکنشهای بعضا تند به راه افتاد.
پرسش اینجاست که مسیر تنشآلود ایران وغرب به کجا میرود؟ آیا بار دیگر پرونده ایران راهی شورای امنیت خواهد شد؟ برخی میگویند که این بار برخلاف دهه هشتاد چین و روسیه از ایران حمایت میکنند اما این حمایت تا کجا ادامه دارد؟
ابوالقاسم دلفی، دیپلمات و سفیر پیشین ایران در فرانسه در گفتوگو با اقتصادآنلاین به این پرسشها پاسخ میدهد.
در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
قطعنامه آمریکا و سه کشور اروپایی علیه ایران در شورای حکام تصویب شد. این قطعنامه را در راستای چه اهدافی ارزیابی میکنید؟
ببینید، آنچه که در حال وقوع است را نمیتوان تکرار موارد قبلی یا همان سناریویی دانست که غربیها در دهه هشتاد برای بردن پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل دنبال میکردند، اما هدف و محتوا همان است.
تا زمانی که ما روشی مبتنی بر همراهی یا همکاری برای حل مشکلات با سازمانها و تشکیلات بینالمللی نداشته باشیم، و تا وقتی وضعیت هستهای ما به شکلی باشد که برای این سازمانها شبهه ایجاد کند، این مکانیزم ادامه خواهد داشت. یک دورهای مذاکرات همراه با تحریم بود، سپس رسیدیم به اینکه توافقنامهای امضا کردیم. در دوره برجام، بخشی از تحریمها و فشارها کاهش یافت. به هر حال حدود ده سال، آن شش قطعنامه خطرناک فصل هفتم تعلیق شد، اما دوباره بازگشت و مسیری که طی این حدود بیست سال طی کردیم، هر زمان که به سمت تعامل و تفاهم رفتیم، فشارها کمتر شد و وضعیت قابلتحملتر گردید.
قابلتحمل بودن به این معناست که ما برنامه هستهایمان را داشتیم و در طول ده سالی که برجام برقرار بود، دنیا رسماً پذیرفت؛ شورای امنیت با قطعنامه پذیرفت که ما غنیسازی سه و ششدهم درصد داشته باشیم. در تاریخ NPT و تاریخ آژانس، هیچ کشوری وجود ندارد که براساس قطعنامه شورای امنیت مجوز رسمی غنیسازی گرفته باشد. البته بسیاری، از جمله ما، معتقدیم وقتی عضو NPT هستیم، حق غنیسازی داریم، اما این تفسیری است که برخی غیرمتعهدها دارند و مورد پذیرش غرب و دارندگان سلاح هستهای نیست.
تا قبل از جنگ ۱۲ روزه و در ابتدای ریاستجمهوری ترامپ، شرایط این بود که ترامپ اعلام کرده بود ایران به سمت بمب اتم نرود و دسترسی به بمب نداشته باشد؛ میتوانیم مذاکره کنیم. اما پس از جنگ ۱۲ روزه، شرایط این است که ایران اصلاً برنامه هستهای نداشته باشد؛ یعنی بهطور کامل جمع شود. به تعبیر من، آنها میگویند صفر درصد. آنان میگویند هرچه نیاز دارید از بیرون تأمین میکنیم. هرچه جلوتر میرویم، میبینیم وضعیت بدتر میشود، نه بهتر.
حتی قبل از فعالشدن مکانیزم بازگشت قطعنامهها یا اسنپبک، امکان مذاکره با اروپاییها وجود داشت. اروپاییها ادعا کردند که بیاییم مذاکره کنیم و تفاهم داشته باشیم. اما نپذیرفتیم، درحالیکه اروپاییها به خاطر شرایط جنگ اوکراین و تصور حمایت ایران از روسیه در موضعی تخاصمی با ایران قرار داشتند، اما میخواستند با ما گفتوگو کنند تا به نتایجی برسند. آنها پیشنهاد تمدیدهای سهماهه یا ششماهه میدادند، اما ما نپذیرفتیم. البته ادعا میکنیم مذاکره کردیم، اما ادامه ندادیم، چون معتقد بودیم اروپا دیگر شرایط مذاکره ندارد. شاید در نگاه به شرق، تصور داریم فقط روسها و چینیها قابلیت مذاکره با ما را دارند.
برخی میگویند که شرایط با قبل متفاوت است، چون ایران امروز از حمایت روسیه و چین برخوردار است. این نگاه را چطور ارزیابی میکنید؟
امروز اتفاقی که افتاده این است که از اسنپبک عبور کردهایم؛ قطعنامهها فعال شدهاند. ما میگوییم نه؛ روسها و چینیها هم میگویند نه، اما در عمل فعال شده و دبیرخانه شورای امنیت آنها را ابلاغ کرده است. همه کشورها جز روسیه و چین قبول کردهاند. حتی روسیه و چین هم صراحتاً نه نگفتهاند، بلکه با ملاحظات خود عمل کردهاند. زمانی که اروپاییها قطعنامه پایان ۲۲۳۱ را آوردند، پس از آن روسیه قطعنامه پیشنهادی خود را مطرح کرد و فقط دو رأی آورد. دیگران همراهی نکردند و همه علیه وضعیت هستهای ما بودند. در شورای حکام اخیر هم دیدیم که حتی کشورهایی که کمی مدارا داشتند، رأی ممتنع دادند؛ غیر از چین و روسیه و نیجر کسی رأی مخالف به نفع ایران نداد؛ بنابراین راهبرد ما برای گفتوگو با دنیا در چارچوب هستهای، راهبردی نیست که قابل دفاع باشد. اگر روسها و چینیها همراهی میکنند، بهخاطر منافع خودشان در جنگ اروپا و آمریکا است، نه بهخاطر ما. اگر قطعنامه شورای حکام جدیتر شود و پرونده به شورای امنیت برود، خواهید دید روسها و چینیها همراهی خواهند کرد؛ مانند گذشته که در شش قطعنامه تحریمی ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ علیه ما رأی مثبت دادند.
فکر میکنید این وضعیت به کجا میرسد؟ آیا قطع همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی میتواند ادامهدار باشد؟
اگر بخواهیم تعامل کنیم، دنیا هم در نهایت به تعامل میرسد؛ شاید همین فردا و فورا به تعامل ما پاسخ مثبت ندهند، اما نهایتاً این اتفاق رخ خواهد داد. اما با تهدید مشکلی حل نخواهد شد. ما همواره گفتهایم با تهدید چیزی به جمهوری اسلامی تحمیل نمیشود؛ اما وقتی این را میگوییم، خودمان هم نباید همین رویکرد را به کار بگیریم.
الان مذاکرات با آژانس را تقریباً متوقف کردهایم. حتی توافقنامه قاهره را که امضا کرده بودیم و کشور پای آن مانده بود، پس از قطعنامه، تعلیق کردیم. سه کشور اروپایی و آمریکا قطعنامه آوردند. در حالی که مدیرکل آژانس صراحتاً گفته بود موافق قطعنامه نیست. ما در واکنش توافق قاهره را متوقف کردیم، درحالیکه ارتباطی منطقی بین این دو وجود نداشت.
همین اتفاق در جنگ هم رخ داد؛ پنج دور با آمریکا مذاکره کردیم و دور ششم درحال برگزاری بود. اسرائیل که مخالفت مذاکرات بود، حمله کرد. اسرائیل حمله کرد، اما ما مذاکره با آمریکا را قطع کردیم؛ درحالیکه آمریکا به ما حمله نکرده بود. شاید ادامه مذاکره میتوانست شرایط را حتی اندکی متفاوت رقم بزند.
آنچه در قاهره پذیرفتیم، میتوانست مبنای معقولی برای شروع مجدد همکاری باشد. اما آن را لغو کردیم، درحالیکه در همین مدت، مقامات رسمی درباره سایتها، میزان غنیسازی، و حجم مواد اظهارات علنی متعددی داشتند. این اظهارات میتوانست در مذاکرات تبدیل به سازوکار همکاری شود، اما نشد.
بهنظرتان امکان دارد پرونده ایران دوباره به شورای امنیت برود؟
آژانس انتظار روابط معقول دارد و تا زمانی که این روابط برقرار نشود، فشار ادامه خواهد داشت. این فشار میتواند ما را به مسیرهای خطرناک، از جمله شورای امنیت و قطعنامههای فصل هفتم ببرد. اگر همکاری نکنیم و اجازه بازرسی از سایتهای مورد هدف را ندهیم، آژانس گزارش عدم همکاری خواهد داد و نتیجه روشن است.
روسیه و چین ما را در حوزه هستهای بازی میدهند، چون خودشان گرفتاری دارند. ایدهآل آنها این است که کشوری مثل ما درگیر بحران باشد تا فشار از روی آنها کم شود. موضوع هستهای ایران برای رسانههای دنیا و اسرائیل مهمتر است و این باعث میشود موضوع اوکراین یا جنگ اقتصادی آمریکا و چین کمتر دیده شود؛ بنابراین ما ناخواسته سپر بلای آنان شدهایم.
نکته دیگر اینجاست که اسرائیلیها در تلاش برای جاانداختن این ادعا هستند که ایران سایتهای هستهای مخفی ساخته و مشغول استفاده از آنها است.
در چنین شرایطی، نگاه به شرق نیز کشور را از فشار خارج نخواهد کرد. ما حتی چارچوب همکاری با آژانس را که طبق مصوبه مجلس بود، تعلیق کردیم. درحالیکه شورای حکام مسئول عملکرد آژانس نیست؛ کشورهای عضو تصمیم میگیرند.
اگر قرار باشد دوباره مذاکره کنیم، آیا میتوانیم چیزی بیشتر از قاهره ارائه دهیم؟ یا کمتر؟ قطعاً کمتر را آژانس نمیپذیرد.
با ادامه این وضعیت، طبق قطعنامه تصویب شده در شورای حکام، آژانس موظف است گزارش دورهای دهد و اگر بگوید هیچ دسترسی نداشته، قدمبهقدم ما را به سمت شورای امنیت میبرد.
در نهایت، موضع رسمی ما این است که به سمت سلاح هستهای نمیرویم. وقتی این را در سطوح مختلف اعلام کردهایم، باید به دنیا اثبات کنیم و اثبات این موضوع جز از طریق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی ممکن نیست. بیست سال است که کشور در تنش نگه داشته شده تا این موضوع حل شود، اما هنوز به نتیجه نرسیده است. باید به سمت راهحل تعامل با آژانس در چارچوب منافع کشور برویم. در قاهره توانستیم موافقتنامه امضا کنیم، پس امکان همکاری وجود دارد. قطع رابطه یا قهر با آژانس چیزی جز تشدید بحران، افزایش فشار و حرکت کشور به سمت وضعیت بدتر ندارد.
بازدید رئیس دادگستری دامغان از کارخانه فروسیلیس پس از مرگ یک کارگر










دیدگاهتان را بنویسید