اقتصاد آنلاین، محمد بیات: در روزهای میانی ماه مه میلادی، الشیاع السودانی نخست وزیر عراق با حضور هیات وزرای این کشور از سند امنیت ملی «اول عراق» با هدف ترسیم چشمانداز برای بازه زمانی ۲۰۲۵ الی ۲۰۳۰ رونمایی کرد. در این سند استراتژیک نگاه انسان عراقی از دغدغههای صرفا امنیتی به سطحی بالاتر یعنی ترکیب برنامههای امنیتی- اقتصادی ارتقا پیدا کرده است. دولتمردان عراقی همگام با روندهای منطقهای- بینالمللی متوجه شدند که اگر میخواهند سهم بزرگی از بازار نفت را در اختیار داشته و در عین حال بخشی از زنجیره تامین ارزش جهانی باشند، چارهای جز یکی دیدن دو مقوله «اقتصاد» و «امنیت» ندارند. برهمین اساس در سند «اول عراق قرار است تا حاکمیت مستقر در بغداد با استخدام سیاست خارجی متوازن در روابط با قدرتهای منطقهای- بینالمللی، گام بلندی به سمت بازسازی خرابیها، توسعه اقتصادی و متنوع سازی منابع درآمدی بردارد. برخی تحلیلگران معتقدند عراق جدید تحت تاثیر شیخنشینهای حاشیه خلیج فارس قصد دارد تا با استفاده از درآمدهای ناشی از فروش نفت، به سمت خلق و توسعه منابع درآمدی جدید حرکت کند. حاکمان عراقی به خوبی این نکته را دریافتند که اگر از انعطاف پذیری کافی برای انطابق با تحولات جدید برخوردار نباشند، باید آماده عقب اقتادن از قطار توسعه منطقهای باشند.
تحولات جاری در مرزهای غربی کشور سبب شده است تا کارشناسان امور عراق دارای دیدگاههای متفاوتی نسبت به آینده توسعه در عراق باشند. عدهای معتقدند عراق جدید اگر به سمت توسعه اقتصادی حرکت کند، توان لازم برای مقابله با تهدیدات امنیتی همچون داعش را پیدا خواهد کرد و از این طریق مرزهای جنوب- غربی ایران امنتر خواهد شد. همچنین عراق جدید میتواند بستر مناسبی برای دور زدن تحریمهای آمریکا، به جای ترکیه یا امارات باشد. گروهی دیگر، اما با یادآوری تجربه دوران صدام حسین، سعی دارند به این واقعیت تاریخی اشاره کنند که خفگی ژئوپلیتیکی عراق در منطقه شمال خلیج فارس، دیر یا زود تهران- بغداد را در برابر یکدیگر قرار خواهد داد. به عبارت دیگر عراق برخواسته از آتش جنگ و ترور میتواند در بزنگاههای تاریخی، تحت فشار عوامل داخلی- خارجی، جهت روابط با تهران را تغییر داده و تبدیل به تهدیدی علیه تمامیت ارضی ایران شود. این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که ایران- عراق جز برخی مقاطع تاریخی، همواره روابط پر فراز و نشیبی را تجربه کردند و این موضوع سبب ایجاد نوعی بدبینی میان نخبگان سیاسی دو کشور شده است. واقعیت آن است که جبرهای ژئوپلیتیکی در روابط تهران- بغداد دارای تاثیر حیاتی بوده و نمیتوان نسبت به آینده روابط دو کشور لزوما خوشبین بود.
مهمترین نماد تهدید استراتژیک عراق علیه ایران، الحاق بغداد به کریدور «جاده توسعه» با محوریت اتصال ریلی بندر الفاو به ترکیه است. این قرارداد ۱۷ میلیارد دلاری که قرار است سرمنشا ۱۰۰ هزار شغل در عراق باشد، چرخه تمدن سازی را به مرزهای عراق متصل کرده و این کشور در تعامل با همسایگان تبدیل به موتور توسعه اقتصادی در شمال خلیج فارس خواهد شد. نکته کلیدی آن است که با توسعه عراق، به تدریج دامنه تهدیدات امنیتی به سمت مرزهای ایران گسیل خواهد شد و تهران به عنوان عضوی دور افتاده از روندهای جدید باید آماده مقابله با تهدیدات تروریستی با مبتنی بر جرائم سازمان یافته باشد. واقعیت آن است که در جهان امروز دولتها نمیتوانند برای حرکت به سمت سیاستهای امنیتی یا اقتصادی دست به انتخاب بزنند و مسیرهای متفاوتی را طی کنند. امروزه دولتها برای تبدیل شدن کشوری توسعه یافته و در عین حال امن، چارهای جز فهم رابطه دیالکتیکی میان امری ژئوپلیتیکی- ژئواکونومی را ندارند. عدم فهم صحیح این موضوع سبب خواهد شد تا تمام طرحهای توسعه کشور پیش از تولد، مرده به دنیا بیآیند!
سند «اول عراق»، نمایش گام نهادن بغداد به سمت جهان جدید است. این جهان جدید باشگاهی از قدرتهای منطقهای همچون ترکیه، شورای همکاری خلیج فارس، ائتلاف الشام الجدید و رژیم صهیونیستی است که زمینه اتصال شمال اقیانوس هند به شرق مدیترانه را فراهم میکنند. در این نظم جدید که آمریکا معمار اصلی آن است، قدرتهای تجدیدنظر طلبی همچون ایران در وضعیت انزوا قرار گرفته و فرصت لازم برای قرار گرفتن در چرخه توسعه منطقهای و زنجیره تامین ارزش جهانی را نخواهند داشت. نکته کلیدی آن است که این رشد نامتوازن در میان کشورهای منطقه به دلیل آنکه از منطقه وابستگی متقابل و تعریف منافع مشترک به صورت کامل پیروی نکرده است، میتواند سرمنشا بحرانهای جدید امنیتی در منطقه غرب آسیا باشد. به بیان دیگر اگر قرار باشد توسعه سایر قطبهای منطقهای به قیمت فرسایش ژئوپلیتیکی ایران باشد، آنگاه ظهور درگیریهای جدید در منطقه اصلا امری دور از انتظار نیست.
در پایان باید گفت تغییر چهره عراق به عنوان «قطب توسعه» در منطقه شرق عربی به معنای آغاز روند بازسازی منطقه شمال خلیج فارس عربی (عراق، سوریه و لبنان) و سپس تضعیف فرصتهای باقی مانده ایران برای قرار گرفتن در روندهای توسعه منطقهای است. در دوران جدید بغداد با تکیه بر پیمانهای امنیتی جدید با آمریکا و فروش بالای نفت قصد دارد تا علاوه بر خرابیهای دوران جنگ، زمینه تبدیل شدن به قطب توسعه اقتصادی در شمال خلیج فارس را فراهم آورد. در چنین شرایطی لازم است تا مقامات تصمیمگیر در تهران نسبت به اسناد چشمانداز عراق و در عین حال تداوم ثبات در همسایه غربی خود حساس بوده و تصمیمات لازم برای جلوگیری از تغییر موازنه در منطقه اتخاذ نمایند. تجربه خاورمیانه معاصر یادآور این نکته است که «عراق قوی» لزوما تامین کننده منافع ایران نیست بلکه میتواند سرمنشا تهدیدات حیاتی علیه تهران باشد. مناقشه آبی تهران- بغداد بر سر اروند رود، مناقشه ارضی بر سر استانهای جنوبی ایران، تقویت تجزیهطلبان کرد (پژاک) و عرب تنها بخشی از نظام مسائل میان ایران- عراق است که ریشه در تاریخ روابط دوجانبه طرفین دارد.
دیدگاهتان را بنویسید