اقتصادآنلاین_نسترن فراهانی: در حالیکه تصور میشد آیتالله کاظم صدیقی پس از چند ماه دوری از تریبون نماز جمعه، به حاشیه رفته و جای خود را به چهرههای تازهنفستری بدهد، حضور ناگهانی او بر منبر نماز جمعه تهران در جمعه گذشته، بار دیگر نگاهها را متوجه او و جایگاهش در ساختار رسمی کشور کرد. این بازگشت، در سکوت رسانهای، بدون تبلیغات رسمی، و با محتوایی مشابه روال پیشین، در حالی رخ داد که فضای مجازی و افکار عمومی هنوز درگیر حواشی خانوادگی اخیر پیرامون او بود.
حضور دوباره صدیقی، نهتنها بار دیگر پای او را به تریبون سیاسی نماز جمعه باز کرد، بلکه این پرسش را نیز در ذهن مخاطبان ایجاد کرد که آیا نهاد سیاستگذار نماز جمعه، بهدنبال بازسازی وجههی آسیبدیده یک چهره سنتی است؟ یا این حضور صرفاً برای کنترل بحرانهای ساختاری و موقتی بوده است؟
سکوت رسمی، واکنش عمومی
در ماههای گذشته، آیتالله صدیقی نه به دلیل خطبههای نماز جمعه، بلکه به دلیل مسائل مرتبط با خانوادهاش در مرکز توجه افکار عمومی قرار گرفت. ابتدا خبر بازداشت فرزند او به اتهام «نقش در فساد اقتصادی» در برخی منابع غیررسمی منتشر شد. در ادامه ماجرا زمانی جنجالیتر شد که پای «عروس» آیتالله نیز به پرونده باز شد؛ زنی که گفته میشود بهواسطه نزدیکیاش به برخی چهرههای خاص و ارتباطات گسترده اقتصادی، متهم به بهرهبرداری از موقعیت خانوادگی برای پیشبرد پروژههای مالی مشکوک بوده است.
هرچند هیچیک از این اخبار از سوی مراجع رسمی تأیید یا تکذیب نشدند، اما انتشار اسناد، فایلهای صوتی و تحلیلهای شبکههای اجتماعی، بهویژه در توییتر فارسی، این حواشی را به یکی از ترندهای پرمخاطب تبدیل کرد. افکار عمومی که در سالهای اخیر حساسیت بالایی نسبت به «رانت خانوادگی» و «نسبتهای خونی با قدرت» پیدا کرده، این پرونده را نه صرفاً مسئلهای فردی، که نمونهای از الگوی تکرارشونده در ساختار قدرت تلقی کرد.
بازگشت به تریبون، یا بازسازی جایگاه؟
در چنین شرایطی، بازگشت آیتالله صدیقی به نماز جمعه، بدون هیچگونه شفافسازی یا موضعگیری نسبت به اتهامات خانوادگی، بهنوعی بازگشت «بیاعتنا به افکار عمومی» تعبیر شد. در خطبههای اخیر، هیچ اشارهای تلویحی به حواشی مطرحشده دیده نشد. صدیقی همان ادبیات همیشگی خود را پی گرفت؛ از تقوا و ظهور گفت، از فتنهها و دشمنان داخلی، از لزوم تسلیم در برابر ولی فقیه، و از اطاعت درونی مؤمنان.
تحلیلگران این بازگشت را نه نشانهای از اقتدار، بلکه تلاشی برای ترمیم پرستیژی خدشهدارشده میدانند. در فضای پس از اعتراضات و بحرانهای مشروعیت سیاسی، نماز جمعه بار دیگر به ابزاری برای تنظیم پیامها و مدیریت اذهان تبدیل شده است. اما مشکل آنجاست که بخشی از جامعه دیگر نه به تریبون، که به چهرههای حاضر بر آن اعتماد ندارد.
چالش نهاد نماز جمعه با افکار عمومی
نهاد نماز جمعه در سالهای اخیر با دو چالش همزمان دستوپنجه نرم میکند: کاهش قابلتوجه مخاطبان، و آسیب به اعتبار خطیبان. تلاشهای پراکنده برای جوانگرایی، تغییر ادبیات و نزدیککردن پیامها به مسائل واقعی مردم، اغلب با مقاومت جریانهای سنتی مواجه شده است. کنار گذاشتن چهرههایی، چون آیتالله صدیقی از تریبون تهران، در همین راستا تلقی میشد؛ اما بازگشت او، آنهم در میانه یک بحران اعتماد عمومی، نشان میدهد که نهاد سیاستگذار یا از استراتژی خود عقبنشینی کرده، یا در مدیریت بدنه سنتی ناتوان مانده است.
از سوی دیگر، رسانههای رسمی نیز هیچ اشارهای به بازگشت او نکردند؛ اقدامی کمسابقه که میتواند بهنوعی نشانه «تردید در حمایت رسانهای» یا تلاش برای کنترل بازتاب عمومی تعبیر شود.
سیاست سکوت، یا آغاز یک بحران
سکوت رسمی درباره ماجرای فرزند و عروس آیتالله صدیقی، و همزمان، سکوت خود او در منبر، پرسشهایی درباره کارایی این سیاست در مهار افکار عمومی ایجاد میکند. در شرایطی که جامعه ایران با بحران اعتماد، مطالبه شفافیت و حساسیت بالا به روابط قدرت مواجه است، بازگشت بدون پاسخگویی نهتنها به ترمیم چهره کمکی نمیکند، بلکه حتی میتواند تریبون نماز جمعه را بیش از پیش از کارکرد اجتماعیاش تهی کند.
در نهایت، بازگشت صدیقی را نمیتوان صرفاً بهعنوان یک رویداد فردی تحلیل کرد. این بازگشت، نمادی از مواجهه نهادهای سنتی با فضای جدید رسانهای و افکار عمومی است. فضایی که دیگر با روشهای سابق اداره نمیشود، و در آن هرگونه چشمپوشی از پاسخگویی، به سرعت به بیاعتمادی مضاعف منجر میشود.
دیدگاهتان را بنویسید