به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از شرق، در ماههای اخیر، حملات لفظی سران اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران به طرز خطرناکی تشدید شده است. پرسش اساسی این است: آیا این هجوم، صرفا لفاظی و ابزار جنگ روانی است یا با اهداف عملی و میدانی نیز همراه است؟ تجربههای پیشین نشان میدهد که اسرائیلیها معمولا از ترکیب تهدید رسانهای و آمادهسازی نظامی استفاده میکنند.
جنگ ۱۲روزه گذشته، با وجود همه مصائب آن، نشان داد که واکنش هوشمندانه ایرانیان میتواند فرصتهایی برای بازسازی سیاستها و مدیریت بحرانهای داخلی و خارجی فراهم کند. متأسفانه برخی محافل با تفسیر نادرست واکنش مردم، این فرصتها را از دست دادند و به اسرائیل و متحدانش امکان دادند از شکافها و نارضایتیها بهره ببرند.
اعلام اخیر نتانیاهو درباره سالمماندن ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده، نشانه ورود منطقه به مرحلهای تازه از تنش است. این اعلام نهتنها یک خبر فنی، بلکه بخشی از استراتژی اسرائیل برای برجستهکردن تهدید هستهای ایران در افکار عمومی جهان و اعمال فشار بر تصمیمگیران داخلی و بینالمللی است. پیامهای مستقیم نتانیاهو به مردم ایران و همزمانی آن با تحرکات نظامی، فراتر از رزمایشهای معمول، هشدار روشنی از آمادهسازی برای سناریوهای خطرناک احتمالی است. با این حال، تجربه زیسته من در عمان نشان میدهد که تسامح و وفاق اجتماعی میتواند محیطی امن و پیشبینیپذیر برای توسعه اقتصادی و فرهنگی ایجاد کند. سیاست عمان مبتنی بر «بیطرفی فعال» و احترام متقابل میان طوایف نمونهای روشن از مدیریت موفق تنوع اجتماعی است که ثبات و رشد پایدار را ممکن میکند. همزمان عربستان سعودی با اجرای چشمانداز ۲۰۳۰ در حال بازتعریف فضای اجتماعی و اقتصادی کشور است. تشویق هنر و فعالیتهای فرهنگی، تقویت نقش زنان و توسعه اقتصادی متنوع، نشان میدهد که توسعه پایدار بدون ثبات و فضای گفتوگو ممکن نیست.
درس مشترک تجربه عمان و عربستان این است که بازدارندگی واقعی صرفا نظامی نیست، بلکه ترکیبی است از:
۱. امنیت پایدار
۲. تسامح و وفاق اجتماعی
۳. توسعه اقتصادی و فرصتهای برابر.
ایران و دیگر کشورهای منطقه میتوانند با دیپلماسی فعال و مدیریت هوشمند افکار عمومی، ضمن کاهش تنشها، از فرصتهای اقتصادی و اجتماعی بهرهمند شوند.
پیشنهاد سیاستی
۱. فعالسازی کانالهای دیپلماتیک چندلایه: مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم از طریق کشورهایی با روابط متوازن مانند قطر، عمان و چین و استفاده از اجلاسهای بینالمللی.
۲. مدیریت تصویر رسانهای: بازتعریف پرونده هستهای ایران به عنوان ظرفیت دفاعی و مقابله با روایتهای طرف مقابل در رسانهها و شبکههای اجتماعی.
۳. همزمانی سیاست داخلی و منطقهای: کاهش بهرهبرداری از شکافهای داخلی و هماهنگی مواضع منطقهای با تحولات امنیتی کشورهای کلیدی، بهویژه در پرتو پروژههای چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان.
شمارش معکوس یا فرصت برای همگرایی؟
شمارش معکوس در خاورمیانه آغاز شده است، اما این روند لزوما به معنای جنگ نیست. با اراده سیاسی، تعامل منطقهای و استفاده از درسهای تجربی کشورهای همسایه، میتوان مرحلهای جدید آغاز کرد که امنیت، رفاه و توسعه را همزمان تضمین کند. انتخاب با رهبران و مردم منطقه است: بحران جدید یا همگرایی پایدار؟
دیدگاهتان را بنویسید