به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از ستاره صبح، مجیئ گودرزی، کاشناسی اقتصادی گفت: اقتصاد علم تعادلها است و این کوتاهترین و درستترین تعریف از علم اقتصاد است. امروز در بسیاری از بخشها با ناترازی و عدم تعادل مواجه هستیم. عدم تعادلها منجر به رانتها، فسادها و قاچاق گسترده منابع ملی ما شده است.
بنزین یکی از این موارد است که درگیر عدم تعادل شده تا جایی که در این بخش فاجعهای اقتصادی در حال رخ دادن است. رقمها چنان درشت است که گاهی پذیرش این درجه از فساد اقتصادی غیر قابل باور است. در حوزه بنزین نیاز است کارشناسان و تحلیلگران اعداد و ارقام را کنار هم بگذارند و وضعیت اسفباری که رخ داده را تشریح کنند.
براساس آمارهای رسمی روزانه ۲۶۵ میلیون لیتر از انواع سوخت را توزیع میکنیم و حدود ۱۳۰ میلیون لیتر بنزین توزیع میکنیم. براساس آمارهایی که رئیس جمهور هم بر آن اذعان داشتند، روزانه در حدود ۲۵ میلیون لیتر قاچاق سوخت داریم که سالانه ۹ میلیارد لیتر قاچاق سوخت میرساند.
قیمت سوخت بسیار پایین است. بنزین با قیمت ۱۵۰۰ تا ۳۰۰۰ تومان توزیع میشود. این قیمت در ترکیه بیش از ۵۰ تا ۶۰ هزار تومان به ازای هر لیتر است. اختلاف قیمت بنزین در ایران با کشورهای همسایه جذابیت قاچاق ایجاد کرده است.
در زمان گرانی اکثر کالاها هیچ خبری از اعتراض نیست و عکس العملی دیده نمیشود، اما به محض بالا رفتن قیمت سوخت تا برای حفاظت از این منابع ملی تصمیم گرفته میشود میبینیم اراده شورش بالا میگیرد. این وضعیت نشان دهنده وجود ذینفعان گردن کلفتی در حوزه قاچاق بنزین است که از پایین بودن نرخ بنزین و اختلاف قیمتی در ایران و کشورها همسایه سود سرشاری میبرند و به هر طریقی که بتوانند ولو با ترتیب دادن اعتراض و شورش از ساماندهی نرخ سوخت در کشور جلوگیری میکنند. قاچاق بیش از ۸۰۰ تریلی سوخت به طور روزانه رقمی نیست که بتوان آن را به فعالیت کولبران و سوخت بران مرزی مرتبط دانست و توجیه کرد.
همه ساله گفته میشود مخازن نیروگاهها پر است، اما تا به فصول سرد سال میرسیم مازوت سوزی شروع میشود! این وضعیت نشانه خوبی نیست و از بی صداقتی دولت با مردم خبر میدهد. میانگین قیمت جهانی سوخت یک دلار و چهار سنت است. یعنی سوخت در ایران هر لیتر حدود صد و بیست هزار تومان ارزانتر از نرخ جهانی فروخته میشود.
گمان نمیکنم مردم با واقعی سازی نرخ سوخت همکاری کنند، چون دولتها در موقعیتهای مختلف مردم را گول زدهاند و اعتمادی بین این دو رکن وجود ندارد به ویژه در ماجرای هدف مندی یارانهها اوایل حدود ۴۵ دلار به مردم پرداخت میشد ولی امروز این رقم به ۳ دلار نمیرسد! یارانه با تورم رشد نکرد و این طرح به روز رسانی نشد.
دولت هدفمندی را یک طرفه انجام داد و سهم مردم، صنایع و تولید را پرداخت نکرد. عمل کردن دولت به تعهداتش موضوع کمی نیست. مردم نسبت به اقدامات دولت کاملاً بی اعتماد شدهاند. اما اگر بنا باشد سوخت قیمتی واقعی داشته باشد و ما به التفاوت به حساب مردم واریز شود، میتوان امید داشت که بخشی از فقر مطلق در جامعه ایران از بین برود.
دولتی توانمند است که تعادل را به اقتصاد برگرداند و این تعادلها را حفظ کند. متاسفانه ما امروز در هیچ بخشی تعادل نداریم و فاصله بالایی بین آنچه هست و آنچه باید باشد وجود دارد. سوء مدیریت در بخش کلان اقتصادی بحران آفرید و امروز دولت به طرف سهم آیندگان دست دراز کرده درحالیکه چنین حقی نداریم. اگر وفاقی وجود داشته باشد باید برای جلوگیری از هدر رفت منابع و در مبارزه با قاچاق سوخت باشد.
دیدگاهتان را بنویسید