به گزارش اقتصادآنلاین، اظهارات اخیر فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، درباره وضعیت قیمت بنزین دوباره نشان داد که سیاستگذاری انرژی در کشور همچنان گرفتار ابهام، پیامهای چندگانه و نبود انسجام است. او تأکید کرده که سهمیههای بنزین سر جای خود است و همزمان گفته نمیتوان اجازه داد بنزینی که برای دولت حدود ۳۰ هزار تومان تمام میشود از کشور قاچاق شود.
همین دو جمله در ظاهر دفاع از منابع ملی است اما در عمل، تضاد گفتاری و نبود یک موضع روشن را برجسته میکند، موضوعی که سابقه طولانی در سیاستهای انرژی دارد.
پیامهای متناقض چالش همیشگی سیاستگذاری انرژی
این نخستینبار نیست که در بحث قیمتگذاری بنزین، اظهارات مقامهای مختلف با هم همخوانی ندارد. هر بار موضوع اصلاح نرخ سوخت یا افزایش قیمت بنزین مطرح میشود، مسئولان تلاش میکنند هم نگرانیهای عمومی را آرام کنند و هم از ضرورت اصلاح قیمتها سخن بگویند. اما همین تلاش برای حفظ تعادل، معمولاً در قالب جملات مبهم و ضدونقیض بروز میکند، جملاتی که نتیجه آن، افزایش تردید عمومی و کاهش اعتماد نسبت به سیاستهای دولت است.
ضرورت واقعیسازی قیمتها فشار اقتصادی، قاچاق سوخت و یارانههای سنگین
با وجود مواضع ناهماهنگ، واقعیت این است که فشار مالی دولت، یارانههای سنگین سوخت و فاصله زیاد قیمت رسمی با قیمت واقعی، اصلاح قیمت بنزین را اجتنابناپذیر کرده است.
ادامه این روند نه تنها منابع مالی دولت را فرسوده میکند، بلکه قاچاق بنزین را تشویق کرده و مصرف را از حالت بهینه خارج کرده است. بنابراین حرکت به سمت واقعیسازی قیمتها ناگزیر است، اما آنچه اهمیت بیشتری دارد، نحوه اطلاعرسانی و شفافیت در اجرای آن است.
فرسایش اعتماد عمومی با بازی با کلمات
اظهارات دوگانه اخیر نشان میدهد فاصله زیادی میان دستگاههای تصمیمگیر در زمینه اطلاعرسانی وجود دارد. وقتی سخنگوی دولت از حفظ سهمیهها سخن میگوید اما همزمان به قیمت واقعی ۳۰ هزار تومانی اشاره میکند، پیام منتقل شده به جامعه نهتنها روشن نیست بلکه خود به زمینهساز شایعه، گمانهزنی و تحلیلهای نادرست تبدیل میشود؛ مسئلهای که میتواند اجرای هر نوع سیاست اصلاحی را با اختلال مواجه کند.
استانداردسازی اطلاعرسانی پیشنیاز موفقیت در اصلاح قیمت بنزین
کارشناسان اقتصادی سالهاست تأکید میکنند که افزایش قیمت بنزین، اگر با شفافیت و صداقت کامل همراه باشد، میتواند به اصلاح الگوی مصرف و کاهش فشار یارانهای کمک کند. مشکل، نه اصل افزایش قیمت، بلکه نحوه اعلام آن و پیامهای مبهم و متناقض است.
اصلاح نرخ سوخت تنها زمانی میتواند قابل پذیرش باشد که دولت بدون «بازی با الفاظ» و با بیان دقیق دلایل و مراحل اجرا، جامعه را در جریان بگذارد.
تأثیرات روانی و اجتماعی اظهارات مبهم
حساسیت مردم نسبت به قیمت انرژی بالاست و هرگونه سردرگمی در اطلاعرسانی، میتواند انتظارات تورمی، اضطراب اجتماعی و بیثباتی روانی ایجاد کند. اگر دولت قصد دارد واقعیسازی قیمت بنزین را پیش ببرد، باید استراتژی ارتباطی منسجم و پیامرسانی هدفمند داشته باشد تا جامعه برداشت درست از برنامهها داشته باشد و دچار نگرانی بیمورد نشود.
نیاز فوری به انسجام و شفافیت
اظهارات سخنگوی دولت تنها یک نمونه از مشکل ساختاری در سیاستگذاری انرژی است؛ مشکلی که هم ضرورت واقعیسازی قیمتها را شامل میشود و هم «ضرورت هماهنگی کامل در مواضع و اطلاعرسانی را. بدون رفع این ضعفها، هر تلاش برای اصلاح قیمت سوخت، با مقاومت اجتماعی و سوءتفاهمهای گسترده روبهرو خواهد شد.
راهکار کلیدی، نه انکار افزایش قیمت، بلکه شفافیت و هماهنگی دقیق است. تنها با صداقت در بیان واقعیتها و اطلاعرسانی روشن میتوان هم اعتماد عمومی را تقویت کرد و هم مسیر اصلاحات اقتصادی را هموار ساخت.
بازدید رئیس دادگستری دامغان از کارخانه فروسیلیس پس از مرگ یک کارگر










دیدگاهتان را بنویسید