×
×

از واریان تا پرده نقره‌ای؛ مهران رجبی هنرمندی که صمیمیت را بازی می‌کند

  • کد نوشته: 129399
  • ۲۴ آبان
  • 3 بازدید
  • ۰
  • کرج- مهران رجبی، بازیگر سینما و تلویزیون با بیش از ۲۰۰ اثر، ریشه در روستای واریان البرز دارد و سادگی زندگی روستایی را در نگاه هنری خود بازتاب می‌دهد.

    از واریان تا پرده نقره‌ای؛ مهران رجبی هنرمندی که صمیمیت را بازی می‌کند

    خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها: مهران رجبی از آن دست هنرمندانی است که چهره‌اش برای مردم ایران یادآور صمیمیت، صداقت و ساده‌زیستی است. او با بیش از ۲۰۰ اثر سینمایی و تلویزیونی، از سریال‌هایی مانند «دردسرهای عظیم» تا فیلم‌هایی همچون «خانه پدری» تجربه‌ای گسترده دارد. رجبی اصالتاً اهل روستای واریان در جاده چالوس استان البرز است و خاطرات کودکی در روستا و تجربه زندگی در شهر، تأثیر عمیقی بر شخصیت و مسیر هنری او گذاشته است. در این گفت‌وگو، او از گذشته، خانواده، مسیر حرفه‌ای و نگاه فرهنگی خود سخن می‌گوید.

    آقای رجبی، از کودکی‌تان در روستای واریان بفرمائید. آن فضا و سبک زندگی چه تأثیری بر شکل‌گیری شخصیت و مسیر هنری شما داشت؟

    من در روستای واریان زندگی کردم؛ البته چون تازه سد کرج ساخته‌شده بود، در کرج به دنیا آمدم و بعد برای زندگی به واریان رفتیم. اول و چهارم دبستان را در روستا خواندم و بقیه‌اش را در کرج، چون برادرم دبیرستانی شده بود و ناچار شدیم به شهر بیاییم.

    زندگی در روستا تأثیر زیادی روی روح و نگاه آدم می‌گذارد. دیدن رودخانه کنار خانه فرق دارد با یک شیر آب در حیاط خانه شهری. این نوع زندگی، وسعت نظر و عشق خاصی در کودک ایجاد می‌کند. به نظرم شکل‌گیری شخصیت آدم‌ها حتی از سال‌ها پیش از تولدشان، از نسل‌های قبل و دعای نیاکان شروع می‌شود.

    چه تصویری از البرز و مردمش در ذهن شما مانده؟

    هر کس نسبت به زادگاهش تعصب و غیرت خاصی دارد. من هم البرزی‌ام و وقتی در شهرهای دیگر می‌گویند این آقا اهل کرج است، حس رفاقت و صمیمیت خاصی در دلم ایجاد می‌شود.

    یادم هست خیابان برغان کرج آن زمان خاکی بود، هر بیست دقیقه یک جیپ رد می‌شد و بوی بنزینش برای ما بچه‌ها لذت‌بخش بود! خاطرات کودکی در کوچه‌های خاکی کرج و بازی‌های آن دوران همیشه الهام‌بخش است.

    از واریان تا پرده نقره‌ای؛ مهران رجبی هنرمندی که صمیمیت را بازی می‌کند

    آیا هنوز به زادگاهتان سر می‌زنید؟

    بله حتماً. ما باغچه‌ای در واریان داریم و من هرسال برای رسیدگی به آن می‌روم. حتی لوبیا سبز و خیار و گوجه هم می‌کارم تا بهانه‌ای برای سر زدن داشته باشم. شاید ازنظر اقتصادی به‌صرفه نباشد، اما لذت و حال آن قابل‌مقایسه نیست.

    خانواده‌تان چطور شما را به سمت هنر سوق دادند؟

    مادرم، خدیجه خانم، خیلی مهربان، خوش‌زبان و بذله‌گو بود. همسایه‌ها می‌گفتند برو مادرت را صدا کن بیاید پیش ما بنشیند و حرف بزند تا بخندیم. به نظرم همان روحیه شوخ‌طبعی و لطافت کلام از او در من مانده است. تأثیر مادر در خلق‌وخوی انسان بی‌تردید است.

    بیش از ۲۰۰ اثر در کارنامه دارید؛ کدام نقش برایتان نقطه عطف بود؟

    یکی از سایت‌ها نوشته بود من رکورددار حضور در تصویر هستم! از میان آثارم، کارهایی مثل روزگار غریب، دوران سرکشی، سه در چهار و زیر نور ماه را خیلی دوست دارم؛ اما راستش من هیچ‌وقت آثارم را یادداشت نکردم؛ چون زندگی دنیا را بازی و بازیچه می‌دانم و برای این جنبه‌اش ارزش ماندگار قائل نیستم.

    تفاوت بازی در سینما و تلویزیون برای شما چیست؟

    هیچ تفاوتی نمی‌بینم. همه این‌ها برای مردم ساخته می‌شود. فقط در تئاتر به دلیل اغراق و فاصله از تماشاگر، ساختار بازی فرق دارد؛ اما بین سینما و تلویزیون نه؛ هر دو تصویرند، فقط مکان نمایش متفاوت است.

    از واریان تا پرده نقره‌ای؛ مهران رجبی هنرمندی که صمیمیت را بازی می‌کند

    تحصیلات‌تان در رشته گرافیک چه تأثیری بر بازیگری‌تان داشت؟

    همه رشته‌های هنری قوم‌وخویش هم‌اند؛ از خوش‌نویسی و نقاشی تا گرافیک و بازیگری. همه از یک سرچشمه الهام می‌گیرند. من در دانشکده هنرهای زیبای تهران دیدم که رشته‌ها کنار هم بودند و همه از هم تأثیر می‌پذیرفتند.

    همکاری با کدام کارگردان برایتان خاص‌تر بود؟

    با کارگردان‌های بزرگی کار کردم؛ استاد کیانی، کریمی، کمال تبریزی، فریدون حسن‌پور، کیومرث پوراحمد و کیانوش عیاری. یادم هست مرحوم پوراحمد گفت: «عیاری از اول هم یک سر و گردن از ما بالاتر بود.» این جمله همیشه در ذهنم مانده. هر کارگردانی توان خاص خودش را دارد؛ یکی باسوادتر است، یکی تجربه‌گرا.

    مردم شما را به‌عنوان بازیگر نقش‌های صمیمی می‌شناسند. این آگاهانه است؟

    من عین خودم هستم. نقشی بازی نمی‌کنم. شاید بعضی بگویند این نشانه بی‌هنری است، اما من معتقدم بهترین بازی، خودِ واقعی بودن است. آقای عیاری گفته بود: «بهترین بازیگر کسی است که علم بازیگری نداند.» یعنی خودش باشد. من هم همین را باور دارم.

    نقش هنر را در حفظ هویت فرهنگی مناطق مختلف چگونه می‌بینید؟

    هنر یکی از راه‌های اصلی حفظ هویت بومی است. من در استان البرز کارهایی انجام داده‌ام؛ برخی سریال‌ها در منطقه فردیس و کرج تصویربرداری شدند.

    وضعیت محتوایی سینمای امروز را چطور ارزیابی می‌کنید؟

    سینمای امروز دو بخش دارد: نورانی و غیر نورانی. فیلم‌هایی داریم که ارزش‌های انسانی و ایثار رزمندگان را نشان می‌دهند و بسیار خوب‌اند؛ اما متأسفانه آثاری هم هستند که از الفاظ نامناسب استفاده می‌کنند. به قول آقای کمال تبریزی: «من فیلمی می‌سازم که بتوانم با دخترم و همسرم ببینم.» این معیار خوبی برای سنجش است.

    از واریان تا پرده نقره‌ای؛ مهران رجبی هنرمندی که صمیمیت را بازی می‌کند

    فعالیت هنری در استان البرز هم دارید؟

    چند پروژه کوتاه در البرز داشتم، عمدتاً فیلم‌ها و سریال‌هایی که لوکیشن آن‌ها در کرج و مناطق استان بود.

    توصیه‌تان به نسل جوان و هنرمندان تازه‌کار البرزی چیست؟

    فقط به بازیگری اکتفا نکنند. کاری داشته باشند که با آن زندگی کنند. اینکه بگویند فقط باید بازیگر شوم، اشتباه است. مثل کسی که بگوید فقط باید فوتبالیست برتر آسیا باشم! باید تخصص و پشتوانه‌ای برای زندگی داشت، در کنار عشق به هنر.

    سخت‌ترین تجربه کاری شما چه بود؟

    در فیلم «خانه پدری» و «بیدار شو آرزو» با کارگردانی آقای عیاری، شرایط بسیار دشوار بود. در بم، در نقش زلزله‌زده زیر آوار بازی می‌کردم. واقعاً سخت بود اما تجربه‌ای ماندگار.

    اگر به گذشته بازگردید، همین مسیر را انتخاب می‌کنید؟

    بله حتماً. چون از مسیرم رضایت دارم و آن را تجربه‌ای ارزشمند می‌دانم.

    از واریان تا پرده نقره‌ای؛ مهران رجبی هنرمندی که صمیمیت را بازی می‌کند

    اوقات فراغتتان را چطور می‌گذرانید؟

    بیشتر در روستا و کنار خانواده هستم، کشاورزی می‌کنم و از طبیعت انرژی می‌گیرم.

    دوست دارید مردم البرز شما را با چه ویژگی‌ای به یاد بیاورند؟

    دوست دارم مرا به‌عنوان رفیق خودشان به یاد بیاورند و برایم دعا کنند که عاقبت‌به‌خیر شوم. من هم برای مردم البرز دعا می‌کنم که با دل‌خوش زندگی کنند.

    مهران رجبی، فرزند واریان البرز، در همه‌ی نقش‌هایش تصویرگر مردم بوده است؛ او در این گفت‌وگو بار دیگر نشان داد همان‌قدر که در نقش‌هایش صادق است، در زندگی واقعی هم ساده، بی‌ریا و مردم‌دار است؛ بازیگری که از دل روستا برخاست، اما همیشه در قلب مردم ایران خواهد ماند.

    اخبار مشابه:

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *