خبرگزاری مهر-یادداشت مهمان-مهدی آذرپندار؛ «این روزها عده ای منتقد جشنواره جهانی فجر هستند که چرا هیچ خبری از این جشنواره و شور و حال آن در رسانه ها نیست؟ نگارنده هم میخواستم در این مورد چیزی بنویسم که ناگهان با اظهارات محمد اطبایی-یکی از قدیمیترین چهرههای حوزه بینالملل سینمای ایران- مواجه شدم. ایشان در خلال جلسهای با عنوان «راهکارهای جذب مخاطب خارجی برای سینمای ایران» که به همت معاونت توسعه فناوری و مطالعات سازمان سینمایی برگزار میشد، از پایان دوران سینمای رسمی ایران در حوزه بین الملل خبر داده و گفته بود: «تا سال قبل، ۹۹ درصد حضور سینمای ایران در خارج از کشور با فیلمهای زیرزمینی بوده است. در این مورد مشکل اصلی، نگاه ایدئولوژیک حاکمیت به سینما و این شیوه مارکسیستیِ شکست خورده است و مادامی که هنر را ابزاری برای بیان و حرفهای ایدئولوژیک میدانیم نه به نتیجه مطلوب میرسیم، نه اکرانی خارجی از کشور خواهیم داشت و نه دیگر موفقیت جشنوارهای به دست میآوریم.»
البته غرض پاسخ دادن به اظهارات جناب اطبایی نیست؛ که در اینصورت کافی بود فقط کمی در مورد فرم و میزان ایدئولوژیک بودن «یک تصادف ساده» (جعفر پناهی) به عنوان پرافتخارترین محصول سینمای زیرزمینی ایران، گپ بزنیم تا خود ایشان هم قانع شوند. به ویژه که این در ایام و در جامعهای که بر سر کوچکترین موضوعات هم دوقطبی شکل میگیرد، به واسطه انتشار نسخهای از این فیلم در فضای مجازی، به طرز عجیبی شاهد یک اتحاد و اجماع بر سر فاجعه بودن این فیلم و سیاسی بودن نخل طلایش هستیم!
اما راستش آنچه برایم در این خبر موضوعیت پیدا کرد و موجب حیرتم شد، میزبانی سازمان سینمایی در این جلسه و دعوت از جناب اطبایی به عنوان منتقد مهمان جلسه بود که در اظهاراتش تماما به تحقیر سینمای رسمی و تمجید سینمای زیرزمینی پرداخت. به ویژه که اخیرا در این فکر بودم چرا سازمان سینمایی در مورد پایان بایکوت چندساله سینمای ایران در جشنوارههای رده الف جهانی که متاثر از حوادث سال ۱۴۰۱ و تحت تاثیر تحرکات گروهکی به نام فیلمسازان مستقل آغاز شد و امسال به طور کامل این بایکوت شکست، کار رسانهای نمیکند و از این موفقیت سینمای ایران و شکست طرف مقابل جریان نمیسازد؟ که ناگهان این خبر منتشر شد و دیدم دوستان ناخواسته مشغول پاس گل دادن به دشمنان خونی سینمای ایران هستند!
البته برای آنکه ادعای پایان بایکوت سینمای ایران در سال ۲۰۲۵ میلادی، ادعای گزافه به نظر نرسد، خوب است بدانید که امسال فیلمهای ایرانی به طرز بیسابقهای هم در سینمای بلند، هم در مستند و فیلم کوتاه و هم در انیمیشن حضور در مهمترین رویدادهای بینالمللی را توامان تجربه و جوایز مهمی هم کسب نمودند. از اسکار انیمیشن «زیر سایه سرو» (حسین ملایمی، شیرین سوهانی) به تهیه کنندگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که برای اولین بار اتفاق میافتاد تا حضور در کن با فیلم «زن و بچه» (به کارگردانی سعید روستایی که هم پروانه ساخت داشته و هم بدون هیچ گونه مشکلی اکران عمومی شد)، ایضا حضور در جشنواره «کلرمون» به عنوان معتبرترین جشنواره فیلم کوتاه دنیا با فیلم کوتاه «کانکس» (به کارگردانی دینا رضایی که در فیلم کوتاه تهران امسال با حضور خود کارگردان بدون هیچ مشکلی به نمایش درآمد) و نهایتا همین چند روز پیش، دریافت جایزه بهترین فیلم «ایدفا» به عنوان معتبرترین جشنواره مستند دنیا برای مستند «روباه و ماه صورتی» (به کارگردانی مهرداد اسکویی که احتمال زیاد در جشنواره حقیقت امسال به نمایش درخواهد آمد) فیلمهایی که هیچ کدام مصداق سینمای زیرزمینی به شمار نمیروند.
طبعا انتظار میرفت در این واپسین روزهای سال میلادی ۲۰۲۵ و همزمان با برگزاری جشنواره جهانی فجر، به شکست این تحریم چندساله و در عوض توفیقات بسیار مهم سینمای ایران در این یکسال، به عنوان یک دستاورد از سوی سازمان سینمایی اشاره میشد اما دریغ از یک خبر ساده! گویی که مسئولان ارشد سازمان که خود از دستاندرکاران حوزه بینالملل سینمای ایران در سالهای گذشته بودهاند، در عین ناباوری احتمالا خودشان هم در جریان این توفیقات بینالمللی سینمای ایران نیستند!
اینها را گفتم تا به برادرانم در سازمان سینمایی که همگی از همکاران و رفقای دوره قبل هستند، یادآوری کنم درگیر شدن به برگزاری جشنوارهها برای ترمیم چهره بینالمللی سینمای ایران اتفاق مبارکی است اما اینکه با دست خودمان دستاوردهای سینمای ایران در حوزه بینالملل را آن هم در یکی از موفقترین سالهای سینمای ایران، در رسانهها تخریب کنیم و با تریبون دادن به ورشکستهها و تولید گزاره دروغ از برتری ۹۹ درصدی، برای سینمای زیرزمینی رزومه بسازیم، کمی عجیب است. حواسمان باشد که عده ای دارند توی دل اهالی سینمای ایران را خالی میکنند. کاش اگر اعتماد به نفس دفاع از این سینما را نداریم، لااقل به تخریب کنندگانش تریبون ندهیم.»
بازدید رئیس دادگستری دامغان از کارخانه فروسیلیس پس از مرگ یک کارگر










دیدگاهتان را بنویسید