×
×

نقاشی که با سنگ رفاقت می‌کند؛ حرکت از عینیت به ذهنیت

  • کد نوشته: 152411
  • ۹ دی
  • 2 بازدید
  • ۰
  • جلال متولی هنرمند نقاش درباره برگزاری نمایشگاه آثار نقاشی و حجمی اش با عنوان «شروع تاکنون» توضیحاتی ارائه داد و عنوان کرد این نمایشگاه مسیر هنری‌اش را از آموزش تا تجربه شخصی بازتاب می‌دهد.

    نقاشی که با سنگ رفاقت می‌کند؛ حرکت از عینیت به ذهنیت

    جلال متولی هنرمند نقاش که تعداد ۸۳ اثر نقاشی و حجمی‌اش در قالب نمایشگاه «شروع تاکنون» در فرهنگسرای نیاوران برگزار شده است، در گفتگو با خبرنگار مهر، این مجموعه‌ را در راستای تکامل نگاه هنری‌اش از دوران آموزش تا شکل‌گیری جهان شخصی در نقاشی برشمرد و توضیح داد: نقاشی صرفاً بازنمایی بیرونی طبیعت نیست؛ هنرمند باید از ظاهر طبیعت بگذرد و با شناخت عناصر تجسمی، از جمله خط، رنگ، بافت و ترکیب‌بندی به حال و هوای شخصی خود برسد.

    وی، این روند را «حرکت از عینیت به ذهنیت» دانست و افزود: این حرکت در واقع سفری است که نقاش از نگاه واقع‌گرایانه به درک درونی و شخصی از جهان می‌رسد.

    متولی درباره نمایشگاهش گفت: آثارم در نمایشگاه «شروع تاکنون» مسیر هنری‌ام را از آموزش تا تجربه شخصی بازتاب می‌دهد. من قبلاً دوره آکادمیک طبیعت‌گرایی و آشنایی با هنر مدرن اروپا را پشت سر گذاشتم و این تجربه‌ها را در آثار خود تلفیق کرده‌ام. از استادان دوران تحصیلم می‌توانم به حسین همدانی (اولین استاد نقاشی)، رضا ایمانی، شریف‌آبادی، غلامحسین نامی، منوچهر معتبر، هانیبال الخاص، شهاب موسوی‌زاده، نصرت‌الله مسلمیان و به‌ویژه رویین پاکباز اشاره کنم که پاکباز به عنوان آموزگار اصلی در مباحث تئوری هنر و سبک‌شناسی حائز اهمیت است.

    نقاشی که با سنگ رفاقت می‌کند؛ حرکت از عینیت به ذهنیت

    به گفته وی، کارهای سال‌های اخیرش عمدتاً به نقاشی از بافت سنگ‌ها و صخره‌ها اختصاص دارد.

    این هنرمند در توضیح این آثارش عنوان کرد: مدتی طولانی منظره‌سازی می‌کردم و ناخودآگاه جذب بافت‌های خشن کوه و صخره شدم تا جایی که خودِ سنگ و بافت آن به موضوع اصلی آثارم تبدیل شد.

    متولی در پایان متذکر شد که مخاطبان با حضور در نمایشگاه «شروع تاکنون»، روند تکامل و جستجوی شخصی او در نقاشی را به‌خوبی مشاهده کنند.

    در بیانیه این نمایشگاه به قلم فرزاد ادیبی هنرمند طراح گرافیک که در شب یلدای ۱۴۰۴ آن را نوشته، آمده است: «یک تکه سنگ برمی‌دارد و محو تماشایش می‌شود و می‌بینم که به درون سنگ می‌رود با همان نَرمای نگاهش. کفش‌هایش را روی خاک جفت می‌کند و با احترام درون سنگ می‌رود. می‌گویم آقاجلال آن تو چه خبر است؟ پاسخی نمی‌دهد. بلندتر می‌گویم و باز بی‌پاسخ می‌مانم. فریاد می‌زنم: جلاااااااال. و هردو می‌خندیم من از بُهت او و او از خنده‌ من …

    جلال متولی را از سال‌های هنرستان می‌شناسم. نمی‌دانم از آن سال‌ها چند قرن گذشته است اما آن سال‌ها پرواز کردند و رفتند و ما ماندیم و خاطراتی که اگر درون سنگ‌ها نگاه‌شان نداریم آنها هم پرواز می‌کنند و خوشا جلال که بلد است با سنگ حرفش را بزند.

    جلال متولی از نسلی می‌آید که معصومانه بر سر عقایدشان ایستاده‌اند و فرقی نمی‌کند کدام سو ایستاده باشند آنها وفادارند. وفادارند به آنچه باور دارند. باورهای فرهنگی، هنری و … این یک ویژگی است که برخی از آنها حتی تا پای جان هم وفادار ماندند. قیچی انقلاب فرهنگی رشته‌هایشان را پاره کرد و کسانی دوباره گره زدند و کسانی رها کردند…

    او دانش‌آموخته هنرستان هنرهای زیبای پسران است، تنها هنرستانی که متولی‌ وزارت فرهنگ و هنر بود و اکنون فرهنگ و ارشاد اسلامی. هنرستانی که فرامرز پیلارام، حسین زنده رودی، چنگیز شهوق، مسعود عربشاهی، منصور قندریز و بسیاری دیگر در آن درس خواندند و هانیبال الخاص، لیلیت تریان، سهراب سپهری، محمود فرشچیان، مارکو گریگوریان و بسیاری دیگر در آن درس دادند. گروهی اما در آنجا هم درس خوانده بودند و هم درس دادند و جلال متولی یکی از آنهاست. بخت یار من بود که در آن هنرستان من هم معلم بودم در زمانی که آقا جلال مدیر بود. او در دانشکده هنرهای زیبا نیز سال بالایی من بوده است اما او مردی است برای تمام فصول دوستی، مردی از سال‌های سنگ تا ابر، آرامش و سکوت جلال از او شخصیتی صمیمی، مصمم و محترم می‌سازد.

    نقاشی که با سنگ رفاقت می‌کند؛ حرکت از عینیت به ذهنیت

    در کارگاه‌اش با همایون توکلیان و شاگردانش کارهایش را که جابه‌جا می‌کنیم می‌بینم که خیلی نقاشی کرده، خیلی، سال‌های زیادی و کارهای زیادی اما برخی از کارهایش ویژه خودِ اوست. رد همه مکاتب و سبک‌ها را در برخی از کارهایش می‌توان دید، البته نه از آن نوعی که نقاش بخواهد فریاد بزند من فُلانیستم و بَهمانیستم، نه. جلال همه این ایسم یا ایزم‌ها را می‌شناسد و طی کرده و در هیچکدام ایست نکرده و عاریت کسی و سبکی را نپذیرفته: عاریت کس نپذیرفته‌ام/ آنچه دلم گفت بگو، گفته‌ام …

    جایی که با سنگ رفاقت می‌کند و سنگ به رویای او سواری می‌دهد، دوست دارم. سنگ گاهی اسب است و گاهی سیمرغ. گاهی زیبارویی و گاهی سالخورده‌ سنگواره‌ای. سنگ‌ها نیاکان ما و شناسنامه‌های ما هستند که در خود شعری یا نغمه‌ای پهنان دارند و جلال آنها را از دل سنگ‌ها به پرواز فرا می‌خواند. کشف و استخراج نقوش از دل سنگ‌ها یا اشکال ارگانیک و انتزاعی برای هنرمندان نقاش و پیکرتراش همیشه جذاب و الهام‌بخش بوده اما کیفیت رویکردها با این اشکال و خلق شکل ثانویه است که عیار هنر را نشان می‌دهد، کارهایش را که مرور می‌کنم می‌بینم همه‌شان را دوست دارم و کارهای سنگواره‌هایش را دوست‌تر.»

    جلال متولی هنرمند نقاش و از مدیران پیشین هنرستان هنرهای زیبای تهران است. او در سال ۱۳۵۶ از هنرستان هنرهای زیبای تهران فارغ‌التحصیل شد و سپس در رشته نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران درجه کارشناسی دریافت کرد. متولی عضو پیوسته انجمن نقاشان ایران و از اعضای انجمن هنرهای تجسمی استان تهران است. وی تاکنون در بیش از ۶۰ تا ۷۰ نمایشگاه گروهی و حدود ۸ نمایشگاه انفرادی شرکت داشته است. نخستین نمایشگاه انفرادی او در تالار عبید در سال ۱۳۵۸ برگزار شد و آخرین نمایشگاه‌هایش در دهه ۹۰ در فرهنگسرای نیاوران بود. وی همچنین، ۲ دوره مدیریت هنرستان هنرهای زیبای تهران را از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۶ و سپس از سال ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ برعهده داشته است.

    نمایشگاه «شروع تاکنون» تا ۱۲ دی، روزهای هفته از ساعت ۱۰ و روزهای تعطیل از ساعت ۱۴ تا ۱۹ میزبان علاقه‌مندان به هنرهای تجسمی است.

    اخبار مشابه:

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *