به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، قتل “الهه حسیننژاد” اگر چه هنوز در مرحله تحقیقات است و جزئیات آن از سوی مراجع قضایی اعلام نشده اما بنا بر اطلاعات منتشر شده، فرد مظنون به قتل، سابقه کیفری داشته است.
این نکته مهم، فارغ از انگیزه شخصی یا شرایط خاص هر پرونده، یک بار دیگر پرسشی جدی را در برابر جامعه و نهادهای امنیتی و قضایی قرار میدهد: چرا برخی از مجرمان سابقهدار همچنان آزادانه در جامعه تردد میکنند؟
الهه رفت و دیگر برنگشت…
عصر روز یکشنبه، ۴ خرداد ۱۴۰۴، الهه مثل همیشه از محل کارش خارج شد. دختر جوانی که آن روز هیچ چیز در رفتارش غیرعادی نبود. با خانواده تماس گرفت و گفت: «به میدان نماز رسیدم، تا چند دقیقه دیگر میرسم خانه.» اما این آخرین صدای او بود. تلفنش خاموش شد و مسیرش، برای همیشه گم شد!
خانوادهاش نگران شدند. تماسهای مکرر بیپاسخ ماند. جستوجو آغاز شد؛ پلیس وارد عمل شد؛ فضای مجازی از تصاویر الهه پر شد و بسیاری، با امیدی لرزان، چشمبهراه خبری از او ماندند.
اما روزها گذشت تا اینکه در نهایت، پیکر بیجان او پیدا شد و راز ناپدید شدنش، رنگ خون گرفت…
مظنون، سابقهدار است؛ ماجرا همینجا خطرناک میشود
بنا بر اطلاعات اولیه، فردی که به قتل الهه اعتراف کرده، پیشتر نیز سابقه کیفری داشته است. همین مسئله، ماجرا را فراتر از یک پرونده قتل شخصی میبرد و آن را به زنگ خطری عمومی برای همه تبدیل میکند.
بسیاری از قتلها، تجاوزها و جنایات خشونتآمیز در جامعه، توسط مجرمانی صورت میگیرد که بارها تجربه بازداشت و زندان را پشت سر گذاشتهاند؛ آیا نباید در برابر چنین افراد خطرناکی، مکانیسمهای مراقبتی و کنترلی سختگیرانهتر اعمال شود؟
پلیس و تعادل میان سکوت و سرعت
در این پرونده، پلیس ترجیح داد به جای اعلام زودهنگام جزئیات، در سکوت و با دقت کار را پیش ببرد. برخی کاربران فضای مجازی به تأخیر در اطلاعرسانی اعتراض کردند اما پرسش اساسی این است: در چنین پروندههایی، اولویت با «اطلاعرسانی» است یا «کشف حقیقت»؟
پاسخ روشن است؛ وقتی پای جان انسان در میان است، هر حرکتی باید با احتیاط و تدبیر همراه باشد.
پلیس در این ماجرا با استفاده از بازجویی فنی، بررسی دقیق تماسها، دادههای مکانی، و تحلیلهای اطلاعاتی، توانست به فرد مظنون برسد. این یعنی کار در عمق انجام شده، نه در سطح.
برخورد مستمر با سارقان؛ نه فقط یک اولویت، بلکه یک ضرورت
پروندههایی مانند قتل الهه، تلنگری است به همه ما که مبارزه با سرقت و زورگیری باید یک روند دائمی و بدون وقفه باشد. سارقانی که بارها و بارها به شیوههای خشن دست به سرقت میزنند، اغلب فقط یک قدم با جنایت فاصله دارند.
در سالهای اخیر، پلیس با اجرای طرحهای مختلفی مانند دستگیری مالخران، برخورد با شبکههای موبایلقاپان، شناسایی خانههای تیمی سارقان و… تلاش کرده با این پدیده مقابله کند اما استمرار این اقدامات، نیازمند قانونگذاریهای حمایتی و همکاری موثر قضایی نیز هست.
حفظ جان شهروندان، تنها از مسیر پیشگیری میگذرد. پیشگیری یعنی شناسایی مجرمان بالقوه، نظارت بر مجرمان سابقهدار و جلوگیری از بازگشت آنها به چرخه جنایت. این کار، هم ابزار میخواهد، هم اراده.
سخن آخر؛ الهه رفت اما باید زخم جامعه را ترمیم کرد
الهه دیگر در میان ما نیست اما این پرونده نباید فقط به عنوان یک «پرونده مختومه» تلقی شود. این قتل باید به فرصتی برای بازنگری در شیوههای مراقبت از جامعه تبدیل شود. نباید اجازه داد جنایتکاران سابقهدار، دوباره و دوباره، بیدردسر در کوچهها قدم بزنند!
پلیس در این پرونده نشان داد که در برابر فشار افکار عمومی، میتواند با سکوت، تخصص، و پشتکار، به نتیجه برسد. این همان پلیسی است که جامعه به آن نیاز دارد؛ با اقتدار، اما بیصدا؛ با نتیجه، نه با هیاهو.
انتهای پیام/
دیدگاهتان را بنویسید