به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از همشهریآنلاین، میانگین نمره معدل نهایی دانشآموزان پایه دوازدهم کشور در امتحانات خرداد امسال، موجی از حیرت و نگرانی جامعه را به دنبال داشته است. موضوعی که البته بسیاری از جامعهشناسان، روانشناسان و حتی مشاوران تحصیلی معتقدند که با اوضاع حاکم بر نظام آموزشی کشور قابل پیشبینی بود.
میانگین معدل نهایی دانشآموزان پایه دوازدهم امسال ۹.۵ شده و بالاترین نمره معدل متعلق به دانشآموزان یزدی است که آن هم زیر ۱۳ است؛ یعنی ۱۲.۴۰. پایینترین میانگین معدل مربوط به سه استان سیستان و بلوچستان (۷.۷۳)، کهگیلویه (۸.۰۱) و خوزستان (۸.۳۹) است. حتی معدل دانشآموزان استان تهران که بیشترین امکانات آموزشی در آن متمرکز شده است، ۱۰.۶۷ است.
چرا بچهها دیگر درس نمیخوانند؟
بعد از رسانهای شدن معدل نهایی دانشآموزان پایه دوازدهم، رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت آموزش و پرورش در گفتگویی اعلام کرد: «پایین بودن میانگین نمرات امتحانات نهایی به معنای بحران در نظام آموزشی کشور نیست. نه پایین بودن مطلق این عدد معیار بحران است و نه بالا بودن آن نشانه سلامت کامل. مهم، تحلیل عالمانه این آمار به تفکیک هر استان و کشف نقاط ضعف برای بهبود شرایط است.»، اما کارشناسان نظر دیگری دارند.
شریفی در این رابطه توضیح میدهد: برخلاف آنچه که خیلیها گمان میکنند، مشکل اصلی افت معدلها به پایین آمدن آیکیوی دانشآموزان برنمیگردد. نوجوانان امروز اتفاقاً باهوشتر از نسلهای قبل هستند، اما بیانگیزه، پریشان و خستهاند. این وضعیت، نتیجه طبیعی مجموعهای از عوامل روانی، خانوادگی، اقتصادی و آموزشی است که ذهن آنها را دچار فرسایش کرده است. ما فکر میکنیم که بچهها فقط در دنیای خود سیر میکنند. درحالیکه هر اتفاقی در دنیای بزرگترها سلامت روان آنها را هم تحت تاثیر قرار میدهد و وقتی سلامت روان تامین نباشد، کیفیت در یادگیری و انگیزه هم در کار نیست.
این روانشناس توضیح بیشتری میدهد و میگوید: بسیاری از والدین امروز درگیر مشکلات مالی شدید هستند؛ از درآمدهای بسیار پایین تا اجارهخانههای سنگین و چندشیفت کار کردن و مخارج ناتمام فرزندان. این مشکلات در شهرها و استانهای محروم به شکل بدتری خود را نشان میدهد. خب این فشارها به طور مستقیم به کودکان منتقل میشود و باعث اضطراب، بیقراری و ناتوانی در تمرکز او میشود.
شریفی ادامه میدهد: درضمن نوجوانی که شاهد بیکاری خاله و عمه و عموی تحصیلکردهاش است یا مدام از مهاجرت حرف میشنود، چطور میتواند به آینده امیدوار باشد؟ در چنین شرایطی، درس خواندن بیفایده به نظر میرسد و باعث بیانگیزگی بچهها میشود. ضمن این که باید بپذیریم که محتوای درسی کتابها هم جذاب و کاربردی نیست. بچههای امروز با دنیای دیجیتال بزرگ شدهاند، اما مدارس ایران هنوز در گذشته ماندهاند. با تالیفاتی که بچهها را اقناع نمیکند. کلاس درس برای بسیاری از دانشآموزان به محیطی خشک، عاری از خلاقیت، غیرمفید و غیرقابل تحمل تبدیل شده است.
به گفته این روانشناس، البته پاندمی کرونا هم به اعتقاد من تأثیر بسیار عمیقی در افت تحصیلی دانشآموزان ایران گذاشت. تعطیلی طولانی مدارس، آموزش آنلاین غیراستاندارد، نبود دسترسی مناسب به اینترنت و ابزارهای دیجیتال در بسیاری از مناطق، کاهش تعامل اجتماعی و نبود نظارت مؤثر، باعث افت یادگیری، افت انگیزه و مشکلات روانی بچهها شد. به خصوص دانشآموزان مناطق محروم. بخشی از این آسیبها از آنجا شدت گرفت که هنوز هم ادامه دارد.
موضوع مهم دیگری که این روانشناس به آن اشاره میکند، این است که در مدارس کشور ما سلامت روان دانشآموزان به ندرت رصد میشود و اگر هم مشاور و روانشناسی در مدرسه حضور دارد، فقط برای خالی نبودن عریضه است و بیشتر در زمینه تحصیلی است. نه برای اهمیت دادن به سلامت روان دانشآموزان. ضمن این که در مناطق محروم، خبری از فعالیت همین مشاورهای نصفه و نیمه هم نیست. برای همین، اختلالاتی مثل اضطراب، افسردگی، بیخوابی یا پرخاشگری بچهها اغلب بدون درمان باقی میمانند و مستقیماً بر عملکرد درسی آنها تأثیر میگذارد.
به گفته این مشاور، یکی دیگر از مهمترین عوامل افت تحصیلی، دیجیتالباز شدن دانشآموزان است. خیلی از کودکان از سنین بسیار پایین با موبایل و تبلت درگیرند. این مواجهه زودهنگام، اگر بدون برنامهریزی باشد، میتواند آسیبزا باشد. آسیبهایی مثل کاهش تمرکز، افزایش حواسپرتی، ضعف در یادگیری، اختلال خواب، ضعف حافظه، کاهش توان خواندن و نوشتن، تضعیف مهارتهای زبانی و شناختی و وابستگی هیجانی به دستگاههای دیجیتال. دانشآموزان ما دیگر بدون گوشی دچار اضطراب، بیقراری یا حتی پرخاشگری میشود.
شریفی میگوید: در حالیکه تکنولوژی میتواند ابزاری فوقالعاده برای یادگیری باشد، اما در کشور ما بدون هیچ آموزشی رها شده است. نتیجهاش هم میشود ایجاد نسلی با ذهن پراکنده، اضطراب مزمن و تمرکز ناپایدار است. شاید بگویید درحالحاضر بچهها در همه کشورها دیجیتالمحور شدهاند. پس چرا دیجیتالزدگی در ایران آسیبزاتر است؟ جواب این است که در کشورهای موفقی مانند آمریکا، ژاپن، کره جنوبی، سنگاپور و … استفاده از تکنولوژی در آموزش، با زیرساخت، مشاوره، برنامهریزی و آموزش سواد رسانهای همراه شده است. مثلا در ژاپن علیرغم استفاده گسترده از ابزارهای دیجیتال، فرهنگ تمرکز، انضباط و آموزش حضوری هنوز غالب است. دانشآموزان مهارت مدیریت زمان و فضای مجازی را یاد میگیرند و سیستم آموزشی بر عمیقفهمی تأکید دارد. کرهایها پیشتاز آموزش دیجیتال هستند، اما در کنار آن، دانشآموزان تحت آموزش شدید، حمایت روانی و نظارت مداوم سلامت روان قرار دارند. بههمین دلیل افت تحصیلی کنترل شده و رقابت سالم حفظ شده است.
او ادامه میدهد: در کشوری مثل سنگاپور هم که کشوری با تکنولوژی بالا است، تکنولوژی در خدمت آموزش است، نه جایگزین آن. از طرف دیگر، روانشناسان فعالی در مدارس فعال هستند و از دبستان به کودکان سواد رسانهای، تفکر انتقادی و مهارت کنترل هیجانی آموزش داده میشود. این کشور در آزمونهای جهانی (PISA) جزو ۵ کشور برتر دنیا است.
به گفته این روانشناس، البته در استان محرومی مثل سیستان و بلوچستان که بچهها کفش و لباس و لوازم مدرسه را به زور میتوانند تهیه کنند و به سختی نان شب برای خوردن دارند، ابزار دیجیتالی در کار نیست که بخواهد باعث افت تحصیلیشان شود. البته که دلایل افت تحصیلی هر استان باید جداگانه بررسی شود، اما به اعتقاد من و همان طور که گفتم، ابزارهای دیجیتال به تنهایی باعث افت تحصیلی دانشآموزان ما نشده است.
با شعار نمیشود کار را درست کرد
نسل نوجوان ایران باهوش است، اما بیانگیزه، خسته و رهاشده. این را شریفی به عنوان روانشناس میگوید و ادامه میدهد: افت معدل دانشآموزان فقط نشانه یک مشکل آموزشی نیست. بلکه نشانه یک بحران در سلامت روان، عدالت آموزشی و سیاستگذاری فرهنگی ما است.
این روانشناس معتقد است که امکان بازگرداندن انگیزه و کیفیت تحصیلی دانشآموزان وجود دارد، اما الان دیگر خیلی سخت است و البته هزینهبر. مثلا لازم است که هر مدرسه حداقل یکی دو روانشناس یا مشاور خوب در حوزه کودک و نوجوان داشته باشد، اما آیا ما بودجه این کار وجود دارد؟ آیا مناطق محروم و کمبرخوردار هم میتوانند مشاوران خوب داشته باشند؟ آیا تعداد مشاوران در حدی خواهد بود که فرصت کافی برای پایش سلامت روان و مشکلات همه دانشآموزان وجود داشته باشد؟ اجرای این طرح نیازمند تخصیص بودجه، آموزش و حمایت سیستم آموزشوپرورش است که معمولاً در اولویتهای مالی قرار ندارد.
شریفی میگوید: نمیشود شعاری نظر داد، اما درمجموع معتقدم که برنامهریزان و تصمیمگیران کشور باید هرچه زودتر با کمک کارشناسان کاربلد کاری کنند تا قطار آموزش و سلامت دانشآموزان که در حال خارج شدن از ریل است، دوباره روی ریل قرار گیرد. وگرنه سالهای بعد هم همین آش و کاسه را درباره افت تحصیلی خواهیم داشت. حتی آشی به مراتب شورتر.
دیدگاهتان را بنویسید