به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از خبر آنلاین، شهری که روزگاری زمزمه آب در نهرهای آن، نوای زندگی بود، حالا با صدای تلخ چکیدن قطرات آب در سکوت، مرثیهای برای تشنگی میخواند. آسمان، بیرمق و تهی از ابر، دلسپردهی خورشید سوزانی است که با گرمای ۴۰ درجهای، بیوقفه بر دیوارها و دل مردم میکوبد.
در دل این آفتاب داغ، زندگی تهرانیها میان جدولهای زمانبندیشده قطع آب و برق میلغزد. ۱۲ ساعت بیآبی در روز، همراه با ۴ ساعت خاموشی برق، دیگر تبدیل به ریتم زندگی شده است. انگار زمان، نه با ساعت، بلکه با سطلهای خالی و کولرهای خاموش اندازهگیری میشود.
اما رنج فقط به عرق ریختن در گرمای تابستان محدود نمیشود. این بحران، خزندهتر از آن است که در ظاهر دیده شود و حالا وارد جیبها شده است. خانوادههای ساکن پایتخت، برای فرار از بیآبی، به پمپ و منبع پناه بردهاند؛ اما این پناهگاه، دیواریست که با اسکناس ساخته میشود. حداقل ۳۸ میلیون تومان برای تجهیزات پایه با پمپ ایرانی و اگر بخواهند کمی مطمئنتر باشند، باید بیش از ۶۱ میلیون تومان برای پمپ وارداتی بپردازند؛ رقمی معادل حقوق ۶ ماه یک کارمند متوسط.
میانگین هزینه موردنیاز برای تجهیز یک ساختمان ۴ طبقه تکواحدی به سیستم ذخیره و پمپاژ آب را برای دو سناریو (با پمپ ایرانی و با پمپ وارداتی):
سناریو اول: استفاده از پمپ ایرانی
زندگی با ژنراتور و منبع آب؛ ۳۸ تا ۶۱ میلیون تومان هزینه فرار از بیآبی در تهران
سناریو دوم: استفاده از پمپ وارداتی
حداقل هزینه نصب سیستم با پمپ ایرانی: حدود ۳۸.۵ میلیون تومان
حداقل هزینه نصب سیستم با پمپ وارداتی: حدود ۶۱.۵ میلیون تومان
برای تجهیز خانه به پمپ آب و منبع در سال ۱۴۰۴، هزینهای معادل ۱۵ میلیون تومان به هر خانوار ایرانی تحمیل میشود.
تهرانیها حالا نه فقط نگران تشنگی امروز، که دلنگران فرداییاند که شاید از این هم خشکتر باشد. چرا که ذخایر سدها تنها ۲۱ درصد پر هستند، سد لار در آستانه تهیشدن است، و بارشها ۴۰ درصد کمتر از میانگین ۵۷ سال گذشتهاند و وقتی بدانیم که ۳۰٪ همین آب اندک، از لولههای پوسیده فرار میکند و در دل خاک گم میشود، درد بیشتر میشود.
تهران در مصرف آب، سیریناپذیر است؛ مصرف سرانهاش ۵ برابر میانگین کشور است و ۶۰٪ آبش از منابع زیرزمینی بیرون کشیده میشود؛ چاههایی که سالهاست زبان به گلایه بستهاند.
اما پیش از آنکه این بحران آب به خانهها برسد، بحران برق از راه رسیده بود. همانطور که آب پشت سدها گیر کرده، برق هم پشت خاموشیها پنهان مانده است. در پاسخ به این خاموشیها، بسیاری از خانوادهها به موتور برق روی آوردند؛ راهحلی گران، پرصدا، و البته پرهزینه.
قیمت موتور برق در تهران ـ بسته به نوع، توان، برند و امکانات جانبی ـ از ۲۷ میلیون تومان برای مدلهای سادهی بنزینی شروع شده و برای مدلهای حرفهای، سایلنت و دیزلی، تا ۱۹۵ میلیون تومان هم میرسد. مثلاً:
موتور بنزینی ۹ کیلووات حدود ۹۳ میلیون تومان
دیزلی سایلنت ۶.۵ کیلووات حدود ۹۹ میلیون تومان
و حتی یک موتور اینورتر کوچک با ۱.۶ کیلووات توان، ۶۰ میلیون تومان قیمت دارد
به این ترتیب، خانهدار شدن در تهران تنها دغدغه نیست؛ حالا «آبدار» و «برقدار» بودن خانهها دغدغه بزرگتری شده. دولت در پاسخ به این بحران، تنها یک گزینه روی میز گذاشته: تعطیلی اضطراری، برای کمکردن مصرف. اما آیا این مسکن موقتی، درمان درد مزمن تشنگی تهران خواهد بود؟
تهرانیها حالا هر روز با اضطراب سطل و دبه بیدار میشوند؛ و در غیاب چارهای جدی، تنها چیزی که دارند، روایتهایی است از روزهایی که آب بود، برق بود و تابستانها قابلتحملتر بودند. شاید روزی این خاطرهها هم مثل آب، کمیاب و گرانبها شوند.
دیدگاهتان را بنویسید