به گزارش اقتصادآنلاین، با توافق آتشبس میان حماس و اسرائیل، انصارالله یمن نیز از پایان جنگ غزه حمایت کرد.
در حالی که یمنیها با حملات موشکی و پهپادی به اسرائیل و هدف قراردادن نفتکشها در دریای سرخ، هزینه جنگ غزه را برای اسرائیل و حامیانش بالا برده بودند.
اکنون با پایان جنگ غزه، پرسش اینجاست که گام بعدی حوثیها چیست و آنها در شرایط جدید چگونه عمل میکنند؟
بابالمندب زیر ضرب انصارالله یمن
از سال ۲۰۱۵ (۱۳۹۴) تاکنون، حوثیها بر بخش بزرگی از یمن کنترل و نفوذ دارند. با این حال، جنگ داخلی و هجوم عربستان و امارات و متحدان آنها به یمن هنوز امکان ثبات و آرامش را به این کشور نداده است.
حوثیها از سوی کشورهای منطقه و اروپا، مورد حمایت ایران قلمداد میشوند. هرچند که مقامات رسمی ایران تاکید دارند که این گروه سیاستها و تصمیمات مستقلی اتخاذ میکند.
همزمان با آغاز جنگ میان حماس و اسرائیل، انصارلله یمن حملات دریایی و موشکی خود در دریای سرخ را به سطحی تازه ارتقا دادند.
آنها بهویژه مسیرهای تجاری حیاتی در بابالمندب و دریای سرخ را هدف قرار دادند و اعلام کردند که هیچ کشتی با پرچم اسرائیل از حملات حوثیها در امان نیست.
این اقدام نه تنها به معنی همبستگی با فلسطینیها بود بلکه حکایت از گسترش توان عملیاتی این گروه در منطقه داشت.
از سوی دیگر، اکثریت تحلیلگران تأکید دارند که این حملات صرفاً اقدامی ایدئولوژیک نیست؛ بلکه بخشی از تلاش انصارالله برای کسب مشروعیت داخلی، تقویت جایگاه منطقهای و خلق اهرم فشار بر دیگر بازیگران منطقهای محسوب میشود.
توافق واشنگتن و انصارالله
در چنین شرایطی، حملات مکرر به کشتیهای تجاری، اختلال در تجارت جهانی و افزایش هزینههای بیمه و ناوبری در مسیر دریای سرخ، نگرانیهای امنیتی و اقتصادی گستردهای را بهدنبال داشت.
با گسترش حملات حوثیها آمریکا همراه با انگلیس و دیگر متحدان خود کارزار حملات هوایی را علیه مواضع حوثیها در یمن آغاز کرد تا آنان را از ادامهی حملات دریایی بازدارد.
اما این حملات چندان کارساز نبود و عمان به عنوان میانجی برای پایان حملات و دستیابی به توافق وارد عمل شد.
در ۶ مه ۲۰۲۵ (۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴)، براساس توافقی که میان واشنگتن و انصارالله با میانجیگری عمان تنظیم شده ایالات متحده به بمباران مواضع حوثیها پایان میدهد.
در مقابل حوثیها نیز پذیرفتند که حملاتشان علیه کشتیهای متعلق به ایالات متحده در دریای سرخ و تنگه بابالمندب را متوقف کنند.
اما توافق شامل اقدامات حوثیها علیه اسرائیل نمیشد. به گفته سخنگوی انصارالله، هدف قرار دادن اسرائیل «در هیچ صورت» جزو مفاد توافق نبوده است.
در نتیجه، هرچند سطحی از منازعه کاهش یافت، اما حملات انصارالله به اسرائیل ادامه داشت. در مقابل اسرائیلیهای نیز به بمباران هوایی زیرساختهای یمن روی آوردند.
آتشبس غزه و فرصتی موقت
وقتی اسرائیل و حماس بر سر طرح دونالد ترامپ برای آتشبس توافق کردند، بسیاری آن را فرصتی برای کاهش فوری تنشها دانستند. بهویژه در شرایطی که عرصه منطقهای بهسرعت در حال تغییر بود. این در حالی است که حوثیها بلافاصله پس از توافق، اعلام کردند به شرط تحقق مفاد توافق برای مدتی حملات عمده را متوقف خواهند کرد.
تحلیلهای مختلف پیشبینی میکند که حوثیها اکنون با سه مسیر عمده مواجهاند که میتواند تعیینکننده جهتگیری آیندهشان باشد.
در سناریوی نخست انصارالله میتواند با تشدید درگیریهای داخلی، قدرت خود را در داخل کشور مستحکم کند. این گزینه نه تنها برای فشار بر رقبای داخلی به کار میرود، بلکه میتواند موقعیت آنان را در مذاکرات منطقهای تقویت کند. با این حال، ریسک بزرگی نیز دارد: منابع مالی و لجستیکی آنان در این مسیر تحت فشارند، و استمرار بحران اقتصادی میتواند مشروعیت داخلیشان را تضعیف کند.
ادامه مسیر اصلی حوثیها تاکنون، یعنی اختلال در امنیت کشتیرانی در دریای سرخ یکی دیگر از سناریوها است. البته این در شرایطی که فشارهای آمریکا همچنان بر این گروه ادامه داشته باشد. در این صورت، با توجه به نقاط ورود متعدد، از کشتیهای متعلق به شرکتهای اسرائیلی تا مسیرهای حیاتی نقل و انتقال انرژی، این گزینه همچنان در دسترس به نظر میرسد.
حوثیها ممکن است برای مدتی حملات را کاهش دهند، اما این کاهش اغلب بهعنوان تاکتیکی موقتی دیده میشود، نه بهعنوان تسلیم یا عقبنشینی استراتژیک. آنها ممکن است منتظر بمانند تا تحولات منطقهای (از جمله فشار بر ایران، تحریمها، یا حملات اسرائیل) به نقطهای برسد که تصمیم تازهای بگیرند.
موانع پایان درگیریها چیست؟
چند عامل اصلی مانع از آن میشود که حوثیها بهسادگی از سیاست فشار و پذیرش نقش حاشیهای عبور کنند. حوثیها خود را مدافع فلسطین، ضد آمریکا و اسرائیل، و بخشی از محور مقاومت میدانند. این هویت نمیتواند بهراحتی کنار گذاشته شود.
نکته دیگر اینجاست که عملیات منطقهای و تبلیغ آنها بهعنوان حامی مقاومت، بخشی از مشروعیت داخلیشان را تشکیل میدهد. توقف کامل میتواند مشروعیتشان را تضعیف کند.
در این بین نزدیکی انصارالله به تهران نیز یکی از مولفههایی است که میتواند در تصمیمگیری آنها درباره واکنشهای آتی موثر باشد.
دریای سرخ، همچنان محل نزاع
حتی اگر آتشبس غزه دوام یابد، بسیاری از تحلیلگران معتقدند که میدان اصلی تنش بعدی دریای سرخ خواهد بود.
حوثیها میتوانند حملات خود را از کشتیهای با بار یا مالکیت اسرائیلی آغاز کنند و سپس دامنه را گسترش دهند. منطقه دریای سرخ بهدلیل دسترسی آسان، اهمیت اقتصادی بالا و پیچیدگی امنیتی ویژه، گزینهای مناسب برای آنان است.
علاوه بر این، تحلیلهایی وجود دارد که میگویند اسرائیل و متحدانش ممکن است پس از توقف جنگ غزه، تهدید بیشتری را متوجه حوثیها کنند؛ بنابراین فشار خارجی و حملات متقابل میتواند زمینهساز از سرگیری تنش شود.
دیدگاهتان را بنویسید