×
×

خطر از بین رفتن اعتبار دانشگاه؛ امکان اجرای جسورانه دانشجویی فراهم شود

  • کد نوشته: 153061
  • ۱۰ دی
  • 5 بازدید
  • ۰
  • دانشجویان درباره نقش جشنواره تئاتر دانشگاهی در حفظ پیوند میان فضای آکادمیک و بدنه تئاتر، تأثیر آن بر تربیت نسل جدید و امکان ایجاد بستری برای اجراهای خلاقانه نکاتی را مطرح کردند.

    خطر از بین رفتن اعتبار دانشگاه؛ امکان اجرای جسورانه دانشجویی فراهم شود

    خبرگزاری مهر -گروه هنر-علی حیدری-فریبرز دارایی؛ جشنواره تئاتر دانشگاهی، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین رویدادهای آموزشی – هنری کشور، سال‌ها نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌گیری جریان‌های تازه تئاتر، کشف استعدادهای جوان و ایجاد پیوند میان فضای آکادمیک و بدنه حرفه‌ای تئاتر ایفا کرده است. این جشنواره نه‌تنها محلی برای ارائه آثار دانشجویی، بلکه بستری برای گفتگو، تجربه‌گرایی، آموزش عملی و مواجهه مستقیم نسل تازه تئاتر با استادان و هنرمندان شاخص بوده است. با این حال، وقفه در برگزاری این رویداد و تغییرات ساختاری سال‌های اخیر، پرسش‌ها و نگرانی‌های متعددی را درباره جایگاه، کارکرد و ضرورت ادامه حیات آن در میان فعالان تئاتر به وجود آورده است.

    در شرایطی که تئاتر ایران با چالش‌هایی چون انقطاع نسلی، گسترش اجراهای زیرزمینی، محدود شدن امکان تجربه‌گرایی در فضاهای رسمی، افزایش فاصله میان دانشگاه و صحنه و همچنین تغییر مناسبات تولید و عرضه اثر مواجه است، بازخوانی نقش جشنواره تئاتر دانشگاهی بیش از پیش اهمیت پیدا می‌کند. بسیاری از هنرمندان و دانشجویان معتقدند که نبود این جشنواره، نه‌تنها خلأیی جدی در مسیر آموزش و تولید تئاتر ایجاد کرده، بلکه باعث شده است جریان‌های موازی و بعضاً بی‌پشتوانه، جایگزین یک مسیر مشخص و ساختارمند شوند.

    خطر از بین رفتن اعتبار دانشگاه؛ به دنبال فضایی امن و آزاد هستیم

    از سوی دیگر، تجربه سال‌های اخیر نشان داده است که جشنواره‌های خصوصی، هفته‌های تئاتر دانشگاهی و اجراهای زیرزمینی، هرکدام به‌تنهایی نتوانسته‌اند کارکرد جامع و پیونددهنده‌ای را که جشنواره تئاتر دانشگاهی بر عهده داشت، بازتولید کنند. نبود یک مرکز ثقل، باعث پراکندگی، رقابت‌های ناسالم و حتی شکل‌گیری گسست میان دانشگاه‌ها، دانشجویان، استادان و نهادهای فرهنگی شده است؛ وضعیتی که در نهایت به تضعیف گفتمان انتقادی و خلاق در تئاتر می‌انجامد.

    در همین راستا برای پرداختن به اهمیت و جایگاه جشنواره تئاتر دانشگاهی ایران و ضرورت برگزاری آن، گروه هنر خبرگزاری مهر نشست‌هایی را تدارک دیده است. نشست حاضر با حضور افرا افروز، دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی دانشکده سینما و تئاتر و دبیر دوازدهمین جشنواره «مونولوگ» دانشگاه هنر، مینا سلطان‌آبادی، دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی دانشگاه تهران و مسئول مرکز تئاتر تجربی، نهال اکرمی، دانشجوی دکترای مطالعات تئاتر دانشگاه تهران و عضو رسمی مرکز تئاتر تجربی، شقایق پروین، دانشجوی کارشناسی ادبیات نمایشی دانشگاه پارس و دبیر دومین جشنواره تئاتر دانشگاه پارس، حامد مصباح، دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف و دبیر کانون تئاتر این دانشگاه تلاشی است برای واکاوی نسبت جشنواره تئاتر دانشگاهی با تئاتر زیرزمینی، بررسی کارکردهای آموزشی و اجرایی این رویداد، و طرح این پرسش کلیدی که آیا اکنون زمان مناسبی برای ابقاء و بازگشت جشنواره تئاتر دانشگاهی است یا نه.

    شرکت‌کنندگان در این گفتگو، با تکیه بر تجربه‌های زیسته خود در دانشگاه، جشنواره‌ها و فضای حرفه‌ای تئاتر، به نقد تصمیم‌گیری‌های نهادی، نقش دانشجویان، وضعیت آموزش و اهمیت ایجاد بستری امن برای اجراهای جسورانه و خلاقانه پرداخته‌اند.

    در ادامه بخش دوم این نشست را می‌خوانید:

    * تئاتر فعلی ما چقدر نیاز به برگزاری جشنواره تئاتر دانشگاهی دارد، در حالی که جشنواره‌هایی مانند جشنواره تئاتر فجر در این سال‌ها به حیات خود مانند سابق ادامه داده‌اند و به عبارت بهتر، جشنواره تئاتر دانشگاهی چه کمکی به رشد بدنه تئاتری می‌کند؟

    افرا افروز: من می‌خواهم یک قیاس بین تئاتر و سینما، به‌ویژه فیلم کوتاه، انجام بدهم. می‌دانم که تفاوت‌ها زیاد است، اما در فیلم کوتاه هم جشنواره فیلم کوتاه تهران جواب نداد و جشنواره «ایسفا» دوباره برگشت. اتفاقی که آن‌جا می‌افتد، این است که دیگر ارتباطی بین فضای آکادمیک و فضای سینما وجود ندارد که البته در سینما و فیلم کوتاه لزوماً هم می‌تواند وجود نداشته باشد اما در تئاتر، به نظر من اگر وزارت علوم واقعاً این جشنواره را به‌اصطلاح به عهده نگیرد، من فکر می‌کردم دیر یا زود این بسترهای آلترناتیو از جاهایی که ارتباطی با فضای آکادمیک ندارند قطعاً شکل می‌گیرند. تنها اتفاقی که می‌افتد این است که از یک سالی به بعد، بچه‌ها دیگر لزوم دانشگاه رفتن و تئاتر خواندن در ایران را از دست می‌دهند و اصلاً من فکر می‌کنم شاید کسی واقعاً ثبت‌نام نکند. همین الان آموزشگاه‌ها وجود دارند و خیلی راحت‌تر بچه‌ها می‌توانند بدون سد کنکور به آنجا بروند. در نهایت یک جشنواره قطعاً شکل می‌گیرد و همان اتفاق را رقم می‌زند. من فکر می‌کنم اتفاقاً الان در مرزش هستیم، چون همگی تجربه‌هایی کسب کرده‌ایم و آزمون و خطاهای‌مان را هم در دانشگاه و هم خارج از دانشگاه انجام داده‌ایم. صرفاً حیف است که این نخ ارتباطی بین فضای آکادمیک و در واقع بدنه تئاتر از بین برود، چون به نظر من بسیار ضروری است که ما از دل آن چیزی که در دانشگاه می‌خوانیم، کم یا زیاد، به دل تولید آثار برسیم. اگر این نخ وجود نداشته باشد، الان وضعیت اجراها، از خود سالن‌های دولتی تا تئاتر زیرزمینی و سالن‌های گیشه‌ای، کاملاً مشخص و واضح است.

    خطر از بین رفتن اعتبار دانشگاه؛ به دنبال فضایی امن و آزاد هستیم

    نهال اکرمی: امروزه برگزیده شدن در برخی از جشنواره‌های خصوصی، برابر است با این‌که در جشنواره تئاتر «تجربه» برگزیده شده باشید.

    شقایق پروین: بنابراین، دانشجو مجبور می‌شود از فضای آکادمیکش بیرون بیاید؛ از آن درس‌هایی که دارد و باید فقط بنشیند پشت میز. مگر دانشجوی تئاتر باید پشت میز بنشیند؟ به نظر من یک بخشش همین است؛ تصمیماتی که در راستای این اتفاق گرفته شده، به دلیل آن ترس‌هایی است که وجود دارد و کارهایی که فکر می‌کنند ممکن است اتفاق بیفتد. در حالی که خب حداقل واقعیت این است که ما در این مملکت زندگی می‌کنیم، یک‌سری قوانینش را خوب یا بد می‌پذیریم و انجام می‌دهیم. مگر این همه سال تئاتر، دانشگاه و جشنواره‌ها برگزار نشده؟ کدام‌یک از آنها آن‌قدر برجسته شد یا اتفاق خیلی بدی در آن افتاد که بگوییم این برای حکومت خطرناک است؟

    نهال اکرمی: اصلاً به نظر من هر جشنواره‌ای باید باشد و این مخاطبان هستند که خودشان انتخاب می‌کنند.

    حامد مصباح: اگر بخواهم کمی صریح به این موضوع جواب بدهم، باید بگویم که وزارت علوم هیچ وظیفه‌ای برای خودش نمی‌داند که این موضوع را پیگیری کند. با توجه به این‌که تئاتر صنعتی شده است، آیا الان سالنی وجود دارد که یک سیل عظیم درخواست پشت سرش نباشد و آماده اجرا نباشد؟ آیا میانگین سنی افراد حاضر در تئاتر کم نیست؟ چرا، جوانان بسیار زیادی حضور دارند. پس من احساس نمی‌کنم با این وجود وزارت علوم هیچ‌گونه وظیفه‌ای برای خودش بداند.

    نهال اکرمی: باید بداند. نوبت‌های اجرا در سالن‌ها به نام افراد مختلف است و آن آدم‌ها این نوبت‌ها را را به شاگردهای‌شان، در بیرون از فضای آکادمیک می‌دهند.

    در این فقرِ موجود، حس می‌کنم وسواس اصلاً جایی ندارد. همان سانس ۴:۳۰ عصر را باید قدر دانست. تئاتر دانشجویی با چارچوب را باید قدر دانست، چون در وضع کنونی راه دیگری نداریم حامد مصباح: این «باید» گفتن برای وزارت علوم، «باید» ایجاد نمی‌کند. ما از برگزار نشدن این جشنواره عصبانی هستیم اما برای وزارت علوم مهم نیست. در پاسخ به چیزی که پیش‌تر مطرح شد، باید بگویم برای ما سانس ساعت ۴:۳۰ عصر هم در سالن‌های خصوصی سود محسوب می‌شود؛ وقتی هیچ سانس خالی در سالنی وجود ندارد. در این فقرِ موجود، حس می‌کنم وسواس اصلاً جایی ندارد. همان سانس ۴:۳۰ عصر را باید قدر دانست. تئاتر دانشجویی با چارچوب را باید قدر دانست، چون در وضع کنونی راه دیگری نداریم.

    افرا افروز: ما داریم از نسلی از تئاتر دانشگاهی صحبت می‌کنیم که اکنون در حال برگزاری کلاس‌ها و دوره‌هایی خارج از فضای دانشگاه هستند که صادقانه هم نسل خوبی هستند؛ افرادی مثل اشکان خیل نژاد، یوسف باپیری، محمد مساوات و … که برآمده از تئاتر دانشگاهی هستند. یعنی با تمام این ارتباطاتی که وجود دارد و سود مالی‌ای که در برگزاری دوره‌ها و هر چیزی که اسمش را بگذاریم هست، این نسل، نسل قابل دفاعی است. اما مسئله این است که نسل بعدی که سالن‌هایی مثل تئاتر «لبخند» را در دست خود دارد، چه کسانی هستند؟

    خطر از بین رفتن اعتبار دانشگاه؛ به دنبال فضایی امن و آزاد هستیم

    شقایق پروین: مسئله‌ای که وجود دارد این است که چرا فقط یک عده؟ یعنی آدم‌ها و اساتید دیگری هم هستند که ممکن است بتوانند حتی تأثیر بیشتری داشته باشند.

    هیچ نیازی توسط وزارت علوم برای برگزاری جشنواره تئاتر دانشگاهی حس نمی‌شود، چون در نهایت برگزاری این جشنواره هیچ‌گونه سود مالی‌ای برای وزارت علوم ندارد. چرا باید خودش را درگیر این قضیه کند؟ حامد مصباح: برای مثال اسنپ می‌گوید من ۵۰۰ میلیون جایزه می‌گذارم اگر تو مسئله من را حل کنی. کدام نهاد تئاتری می‌تواند چنین هزینه‌ای کند؟ در انتها بحث مالی مطرح است. پس هیچ نیازی توسط وزارت علوم برای برگزاری جشنواره تئاتر دانشگاهی حس نمی‌شود، چون در نهایت برگزاری این جشنواره هیچ‌گونه سود مالی‌ای برای وزارت علوم ندارد پس چرا باید خودش را درگیر این قضیه کند؟

    افرا افروز: من فکر می‌کنم حتی شاید یک مقدار قضیه عمیق‌تر از این صحبت‌ها هم باشد. چون آن مسئله ریاضی، با اینکه در واقع مسئله مهمی است، اما شاید هوش سیاسی یک جامعه را در چندین سال آینده لزوماً تقویت یا تضعیف نکند اما من مطمئنم دیدن تئاتر خوب یا بد می‌تواند سلیقه و هوش سیاسی یک جامعه را شکل دهد. یکی از دلایلی که فراتر از وزارت علوم، پرداختی به تئاتر نمی‌شود هم از نظر بودجه‌ای و هم از نظر بستری مثل جشنواره همین است. چون تئاتر خطرناک است. به نظر من تئاتر خوب دیدن، مخاطب باهوش شکل می‌دهد. برای همین است که شما همین الان در هر سالنی که بنشینید، مخاطب در منفعل‌ترین حالت ممکن اجرا را می‌بیند و خارج می‌شود؛ حالا یا خندیده یا احساسی شده است.

    شقایق پروین: البته همان مخاطب باید پولش را هم داشته باشد که بتواند آن تئاتر را ببیند. بلیت‌ها آن‌قدر گران شده‌اند که یک عده از آدم‌هایی که می‌خواهند تئاتر خوب ببینند، خیلی راحت نمی‌توانند. شاید جشنواره تئاتر دانشگاهی، اگر بستر مناسبی برایش فراهم شود، بتواند کارهای خوبی ارائه دهد و آن فرهنگ‌سازی و حمایت هم در کنارش اتفاق بیفتد. می‌دانیم که قطعاً دستمزدها پایین‌تر است اما قطعاً اتفاق‌های بهتری می‌افتد؛ بلیت با رقم پایین‌تری عرضه می‌شود و مردم، یعنی افراد بیشتری، می‌توانند اجراها را ببینند. نکته خیلی دقیقی مطرح شد؛ اگر از نظر فرهنگی هم به این ماجرا نگاه کنیم، آن جشنواره می‌تواند این امکانات را فراهم کند که به اجراهای خوب و معقولی برسیم که همه بتوانند ببینند، نه فقط یک عده خاص که مثلاً بلیت‌های ۶۰۰ هزار یا یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومانی دارند و برای دانشجو غیرقابل پرداخت است.

    * فکر می‌کنم دقیقاً یکی از نقاطی که سبب بروز و شکل‌گیری فضایی به نام تئاتر زیرزمینی می‌شود، همین نبود بستر مناسب برای تئاتر دانشگاهی، تئاتر آوانگارد و آلترناتیو است. در سال ۱۴۰۱ آثاری در فضای زیرزمینی شکل گرفت که به‌نوعی دارای خلاقیت بودند و پس از تماشای آنها، این افسوس با مخاطب همراه بود که این دسته از آثار باید در جشنواره‌ای مانند جشنواره تئاتر دانشگاهی اجرا می‌شدند. البته آثاری هم در این دوران تولید شد و ضدجریانی شکل گرفت که صرفاً به توهین و اعتراض به دولت، بدون داشتن کوچک‌ترین وجه خلاقانه بسنده می‌کرد. فکر می‌کنم درباره نسبت تئاتر دانشگاهی و تئاتر زیرزمینی می‌توانیم صحبت کنیم.

    شقایق پروین: برای من ماجرا به این شکل است که می‌توانم به همان حرف قبلی‌ام برگردم؛ این‌که بدنه دولتی و تصمیم‌گیرنده، به دلیل آن ذهنیت‌ها و تصوراتش، دارد مسیر را به سمت دیگری هدایت می‌کند؛ مسیری که آدم‌ها به سمتش سوق داده شوند. حالا تئاتر زیرزمینی وجود دارد، تئاترهای خصوصی و جشنواره‌های خصوصی هم هستند، دانشگاه‌ها هم که هرکدام با برگزاری جشنواره‌هایی کار خودشان را انجام می‌دهند و همان مسیر را می‌روند و تمام می‌شود. وگرنه در این مملکت، خیلی راحت می‌شود جلوی یک جریان را گرفت. اگر واقعاً برایشان معضل بود، قطعاً از یک جایی جلوی تئاتر زیرزمینی را می‌گرفتند. ما می‌دانیم که برای اجراها مشکلاتی پیش آمده یا یک‌سری ملاحظات وجود داشته، اما اگر می‌خواستند، از اساس می‌توانستند جلویش را بگیرند. وقتی این کار را نکرده‌اند، پس لابد منفعتی برایشان داشته است؛ این‌که جریان تئاتر دانشگاهی نباشد و افراد به سمت آن فضاها بروند و هر کاری که می‌خواهند، به‌صورت محدود و با یک‌سری آدم‌های خاص انجام دهند و تمام شود. دیدگاه من نسبت به این ماجرا این‌گونه است.

    اجرای زیرزمینی از نظر بازاریابی جذابیت دارد؛ این‌که مخاطب می‌گوید «ببین چه اتفاقی دارد می‌افتد»، و از نظر مخاطب هم مشخص و کنترل‌شده است. عملاً تو صددرصد می‌دانی که مخاطب کافی را داری مینا سلطان‌آبادی: در اجراهای زیرزمینی، موضوع «امکان تأثیرگذاری» بسیار اهمیت دارد. اجرای زیرزمینی از نظر بازاریابی جذابیت دارد؛ این‌که مخاطب می‌گوید «ببین چه اتفاقی دارد می‌افتد»، و از نظر مخاطب هم مشخص و کنترل‌شده است. عملاً تو صددرصد می‌دانی که مخاطب کافی را داری. اگر می‌خواستی در سالن رسمی نمایشی اجرا کنی، ممکن بود سالن خالی بماند. این مسئله هم وجود دارد که من می‌خواهم دیده شوم و دیده هم می‌شوم و اتفاقاً آدم‌هایی که دوست دارم کارم را می‌بینند. دیگر مسئله سالن نیست، مسئله ارتباطات نیست و یک برچسب هم ایجاد می‌شود؛ این‌که فلان فعال تئاتری، کار زیرزمینی می‌کند.

    افرا افروز: تئاتر زیرزمینی به‌نظر من از جایی نام «زیرزمینی» را به خود گرفت که در واکنش شکل گرفت. قطعاً بعد از این وقفه، ما اجراهایی را در جشنواره تئاتر دانشگاهی خواهیم داشت که واکنشی است به این شکافی که از ۱۴۰۱ به بعد بین تئاتر دانشگاهی و تئاتر بدنه اتفاق افتاده است. کما این‌که ما حتی اجراهای کاملاً فیکس‌شده‌ای داشتیم و ۲ روز مانده به برگزاری اجراها، در جشنواره مونولوگ دانشگاه هنر، جنگ ۱۲ روزه اتفاق افتاد و بسیاری از اجراها، عملاً واکنشی شدند به آن جنگ و تجربه‌ای که از سر گذرانده بودند؛ در حالی که موضوع اولیه چیز دیگری بود. در واقع یکی از معجزات تئاتر همین است که در لحظه اتفاق می‌افتد. من کاملاً متوجه آن بازی‌ها و سازوکارهایی هستم که هم در تئاتر زیرزمینی و هم در تئاتر روی زمین در حال رخ دادن است، اما به نظرم نمی‌شود چندان خرده‌ای هم گرفت. ما بستری را کشف کردیم که تا قبل از آن یا متوجه‌اش نبودیم یا ضرورتی برایش احساس نمی‌کردیم. طبیعی است که در تجربه‌های اولیه، کمی به در و دیوار هم بخوریم. اما باز هم اگر برگردیم به ضرورت جشنواره تئاتر دانشگاهی، من فکر می‌کنم این آزمون‌وخطاها حالا دیگر رو به پایان است و یک ثباتی دارد شکل می‌گیرد؛ یا دست‌کم به یک رویکرد مشخص در تئاتر زیرزمینی نزدیک می‌شویم. این وضعیت دوباره می‌تواند ضرورت فضای آکادمیک را زیر سوال ببرد و خطی را شکل دهد که بگوید نه واقعاً نیازی از طرف دانشجو وجود دارد و نه نیازی از طرف وزارت علوم، و در نهایت مسیر را به‌کلی منحرف کند.

    خطر از بین رفتن اعتبار دانشگاه؛ به دنبال فضایی امن و آزاد هستیم

    نهال اکرمی: بالاخره این جریان به وجود آمده و باید مسیر خودش را طی کند و حیات مستقلی برای خودش داشته باشد. من می‌توانم کلی‌تر مقایسه کنم؛ یعنی نه این‌که فقط زیرزمینی را در برابر زیرزمینی قرار بدهم یا آن را یک دسته جدا از جشنواره‌های دانشگاهی بدانم. من این‌ها را از هم تفکیک نمی‌کنم. احساس می‌کنم وقتی جشنواره تئاتر دانشگاهی وجود ندارد، جشنواره‌های دیگر هم در کارکرد خودشان دچار مشکل می‌شوند. مثلاً جشنواره «مونولوگ» زمانی معنا دارد که ما جشنواره تئاتر دانشگاهی داریم، جشنواره تئاتر «تجربه» داریم و جشنواره‌های دیگر هم هستند؛ آن‌وقت «مونولوگ» می‌شود مختص دانشگاه هنر. ما جریان جشنواره تئاتر دانشگاهی را داریم که مثلاً کارهای متن‌محورتر در آن اجرا می‌شود و خط مشخصی دارد. حالا اگر اجرایی داشته باشی که فکر می‌کنی بسیار تجربی‌تر است، ممکن است برای جشنواره تئاتر «تجربه» مناسب باشد و در نهایت به این معنا می‌رسد که جشنواره «تجربه» دقیقاً دارد چه کار می‌کند. یا مثلاً جشنواره «روبنا» که برای نمایش ایرانی است؛ وقتی ما آن مرکز، یعنی جشنواره تئاتر دانشگاهی را برداریم، این جشنواره‌ها کارکرد متفاوت و گاه نامشخصی پیدا می‌کنند. در واقع این جشنواره‌ها حول جشنواره تئاتر دانشگاهی معنا پیدا می‌کنند. برای زیرزمینی هم همین‌طور است؛ زیرزمینی در نسبت با چه جریانی تعریف می‌شود؟ وقتی جشنواره تئاتر دانشگاهی را حذف کنیم، همه این‌ها در اطرافش معلق می‌مانند.

    شقایق پروین: یعنی هرچقدر هم تلاش کنیم که نگاه ملی‌تری به آن داشته باشیم و از شهرستان‌ها و دانشگاه‌های دیگر وارد شویم، باز هم آن برچسب وجود دارد. هرچقدر هم خودت را به زحمت بیندازی و بگویی ایده‌ها آزاد است، نظارتی وجود ندارد، خلاقیت مهم است یا هر چیز دیگری، در نهایت آن برچسب از بین نمی‌رود. تا زمانی که تئاتر دانشگاهی وجود نداشته باشد، فکر می‌کنم واقعاً این وضعیت ادامه پیدا می‌کند.

    * مسئله نگاه دولت به دانشجوی تئاتری نیز چیزی است که انگار در بین بحث پنهان مانده، در این‌باره اگر نکته‌ای وجود دارد، بفرمائید.

    اگر این بستر دوباره شکل بگیرد، نه دانشجو همان دانشجوی قبلی است و نه استاد همان استاد قبلی که تن به یک‌سری چیزها بدهد. ما نشان داده‌ایم که حتی با وجود چارچوب‌ها، می‌توانیم مسیر خودمان را بسازیم افرا افروز: در واقع از جایی شروع شد که به دانشجو، به‌ویژه دانشجوی تئاتر، به‌عنوان یک انسان سرکش نگاه شد و گفتند؛ خب بزرگ‌ترین بستری که دارد را از او بگیریم. من فکر می‌کنم اگر وزارت علوم واقعاً ادعای رویکرد متفاوتی دارد، حداقل باید این بستر را فراهم کند. من حتی فکر می‌کنم اگر این بستر دوباره شکل بگیرد، نه دانشجو همان دانشجوی قبلی است و نه استاد همان استاد قبلی که تن به یک‌سری چیزها بدهد. ما نشان داده‌ایم که حتی با وجود چارچوب‌ها، می‌توانیم مسیر خودمان را بسازیم. به همین دلیل، فکر می‌کنم قطعاً این بستر باید وجود داشته باشد. ما با یک کالای فرهنگی به نام تئاتر مواجه‌ایم، اما هیچ بستر مشخصی برای عرضه و تقاضای آن وجود ندارد. نباید فراموش کنیم کارگردانی که تئاتر زیرزمینی کار می‌کند، ممکن است ۴۰ یا ۵۰ سال سن داشته باشد و ۱۰ سال تجربه اجرا در سالن‌های رسمی و غیررسمی داشته باشد؛ اما منِ دانشجو در دهه دوم زندگی‌ام نباید در یک بستر یکسان با او قرار بگیرم. اتفاق دیگری هم که می‌افتد این است که در بسترهایی با مخاطب کم، چه در زیرزمین و چه روی زمین، نقد و گفتمان شکل نمی‌گیرد. وقتی این نقد و گفتمان شکل نگیرد، نه پیشرفتی در تئاتر رخ می‌دهد و نه رویکرد تازه‌ای به اجرای من اضافه می‌شود. یکی دیگر از کارهای ارزشمند جشنواره تئاتر دانشگاهی این بود که این انقطاع نسلی‌ای که امروز وجود دارد، آن زمان وجود نداشت. کسی که برنده دوره قبلی بود، می‌آمد اجرای من را می‌دید، گفتگو می‌کرد و حتی داور می‌شد. وقتی این اتفاق نمی‌افتد، این انقطاع نسلی تبدیل می‌شود به فاصله دانشگاه با دانشگاه؛ دانشگاه هنر با دانشگاه تهران، دانشگاه‌های مادر با دانشگاه‌های غیرانتفاعی و حتی رشته‌ها در داخل یک دانشگاه از هم فاصله می‌گیرند. این مسئله به کانون‌ها و انجمن‌ها هم می‌رسد که بحث مفصلی درباره‌اش داشتیم و هنوز هم داریم و در نهایت به نقطه‌ای می‌رسیم که در گروهی ترین فرم هنری‌ای که داریم، یعنی تئاتر، انزوا شکل می‌گیرد. این انزوا در نهایت به کار نکردن منجر می‌شود.

    نهال اکرمی: وقتی در جشنواره چنین تنوعی از آثار وجود دارد، از شهرهای مختلف مثل تهران، دامغان و دیگر مناطق، سلیقه مخاطب متکثر می‌شود و دیگر یک خط ثابت و محدود شکل نمی‌گیرد. این تنوع به افراد اجازه می‌دهد تا ببینند و انتخاب کنند و تجربه متفاوتی از تئاتر پیدا کنند.

    مینا سلطان‌آبادی: در سال ۱۴۰۲، از سوی کانون هنرهای نمایشی دستور داده شد که گروه‌های آموزشی دانشگاه‌ها هفته تئاتر برگزار کنند. احساس کردیم که این جریان جایگزین تئاتر دانشگاهی می‌شود. اما اتفاقی که افتاد و اجازه ادامه جریان داده نشد، به این دلیل بود که هفته تئاتر دانشگاه تهران با مشکلاتی روبه‌رو شد؛ نه اجازه ورود برای تماشاگران متنوع داده شد و نه دانشگاه‌های دیگر فرصت حضور پیدا کردند و حتی برنامه‌ها در یک توالی زمانی منظم برگزار نشد.

    شقایق پروین: ما در دانشگاه پارس در سال ۱۴۰۳ هفته تئاتر را به صورت عمومی برگزار کردیم و مخاطب عام توانست بلیت تهیه و آثار را تماشا کند. این تجربه نشان داد که برای اولین بار بچه‌ها متوجه شدند که حضور دانشجویان دیگر و مخاطب عمومی اهمیت دارد.

    قرار بود که برگزیدگان هفته تئاتر در تالار «مولوی» اجرا داشته باشند، اما این اتفاق عملی نشد.

    افرا افروز: آنچه در اینجا رخ داد، همان موضوعی است که پیش‌تر به آن اشاره کردم: با اینکه ورود برای عموم آزاد بود، تعداد مخاطبان بسیار محدود بود و مشخص بود که بیشتر بچه‌های دانشگاه هنر این آثار را ساخته‌اند. همچنین، انقطاع نسلی که پیش‌تر اشاره کردم، اکنون میان کارگردانان و اساتید نیز مشاهده می‌شود به عنوان مثال، در یک دانشگاه، یافتن سه عضو هیئت علمی با رابطه خوب و همکاری مناسب دشوار است. در اختتامیه «مونولوگ»، پس از سال ۱۴۰۱، برای اولین بار تعداد قابل توجهی از اساتید با رویکردهای مختلف کنار هم نشستند و این تجربه برای ما بسیار ارزشمند بود. اگر جشنواره دانشگاهی وجود داشت، این فرصت برای گفتمان میان افراد با رویکردهای مختلف فراهم می‌شد.

    خطر از بین رفتن اعتبار دانشگاه؛ به دنبال فضایی امن و آزاد هستیم

    شقایق پروین: بخشی از این مسائل مربوط به وزارت، دولت و نهادهاست و بخشی هم به خود دانشجویان بازمی‌گردد. یعنی ما به گونه‌ای تربیت شده‌ایم که فکر کنیم انجمن یا کانون باید مسئول این کار باشد و این باعث ایجاد جدایی میان ما شده است. اکنون کانون‌ها و انجمن‌ها هم با یکدیگر دچار مشکلات و اختلاف هستند. جریان تئاتر دانشگاهی باید توسط کانون‌ها پیش برود، اما انجمن‌ها هم وارد میدان شده‌اند. بخشی از این معضل به اختلاف سلیقه اساتید و دانشجویان بازمی‌گردد. دانشجویان باید گفتمان را بلد باشند و بتوانند پس از بحث و تبادل نظر به نتیجه برسند و آن را اجرا کنند.

    نهال اکرمی: به دلیل شیوع کرونا در سال ۱۳۹۸ و وقفه‌های سال ۱۴۰۱، دانشجویان جدید الورود تا سال ۱۴۰۲، اطلاع کافی از کارگردانان، بازیگران و جریان‌های پیشین تئاتری نداشتند و آن انقطاع نسلی بسیار برجسته‌تر از قبل شد.

    * مسئله دیگری که اهمیت دارد موضوع «آموزش» است. بسیاری از اساتید دانشگاه‌های تئاتری صرفاً فارغ‌التحصیل تئاتر هستند و تجربه اجرایی چندانی ندارند. همچنین برخی اساتید صاحب‌نظر مهاجرت یا با دانشگاه‌ها قهر کرده‌اند. جشنواره‌ها با برگزاری کارگاه‌ها حتی به صورت آنلاین، امکان یادگیری از این اساتید برجسته را فراهم می‌کنند، چیزی که در طول تحصیل ممکن است محقق نشود. جشنواره تئاتر دانشگاهی می‌تواند زمینه آشتی دوباره با این اساتید را فراهم کند؟

    افرا افروز: در این زمینه، نام دانشگاه اهمیت چندانی ندارد و آنچه مؤثر است، حضور و نام دانشجو است. در جشنواره «مونولوگ»، ما تلاش کردیم در کنار رویکرد آکادمیک، از استادانی که با دانشگاه قهر بودند دعوت کنیم، مانند حمید پورآذری، علی‌اصغر دشتی، آزاده گنجه، علی‌اکبر علیزاد و سمانه زندی‌نژاد. حضور این افراد، حتی با تمام گلایه‌ها و شک‌ها، ارزشمند بود و نشان می‌دهد که بستر دانشجویی هنوز حفظ شده و صداقت و جسارت در آن وجود دارد. این موضوع در حال حاضر یک بزنگاه مهم برای بازگشت جریان جشنواره تئاتر دانشجویی است.

    اگر جشنواره تئاتر دانشگاهی دوباره برگزار شود، حضور اساتید فقط به خاطر دانشجو و علاقه به دانشجو است، نه نام وزارت علوم نهال اکرمی: در برخی موارد، نام دانشگاه حتی موجب دافعه می‌شود. برای مثال، کیوان سررشته که حتی حاضر نبود در دانشگاه حضور پیدا کند، در جشنواره تئاتر «تجربه» حاضر شد و چند جلسه اختصاص داد. اگر جشنواره تئاتر دانشگاهی دوباره برگزار شود، حضور اساتید فقط به خاطر دانشجو و علاقه به آموزش است، نه نام وزارت علوم.

    * اگر نکته‌ای مغفول مانده است، بفرمائید.

    افرا افروز: ضرورت جشنواره تئاتر دانشگاهی / دانشجویی کاملاً حس می‌شود. مولفه‌هایی که در سال‌های گذشته پذیرفته شده بود، اکنون باید مورد پرسش و بازنگری قرار گیرد. ما به دنبال فضایی امن و آزاد هستیم که امکان اجراهای جسورانه و خلاقانه دانشجویی را فراهم کند، فضایی که فقدان آن به شدت احساس می‌شود.

    اخبار مشابه:

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *